خیلی از دوستان و همفکران من این را نقص میدانند و من این را خیلی نقص نمیدانم. بالندگی جامعه خیلی زیاد شده؛ صاحبنظر، کنشگر و دیدگاه سیاسی وسیعی ایجاد شده و ما نباید انتظار داشته باشیم که همه تابع ما باشند. یعنی انتظار دارید همه مقلد جامعتین باشند و هرچه جامعتین میگویند همه چشم بگویند؟! چه انتظاری است؟ البته من به این همفکری، همگرایی و تلاش زیادتر برای اینکه به دیدگاه مشترک برسیم، خیلی اعتقاد دارم. نه اینکه تابع جامعتین و جامعه روحانیت مبارز باشند؛ ما کمک کنیم مجموعهها با هم همفکری و مشورت کنند و به دیدگاه بهتری برسند نه اینکه ما نفوذ گذشته خودمان را داشته باشیم و به تعبیر برخی پدرسالاری خودمان را حفظ کنیم.
الآن سیستمهای جدید دنیا و روند عقلانیت، توزیع دانش و توانایی ذهنی که در جوامع نخبگان ایجاد شده، دیگر روشهای سنتی را نمیپذیرد و نمیپسندد. ما هم اصراری بر آن روشها نداشته باشیم. هنوز خیلی از ما در همان فضاها سیر میکنیم و فکر میکنیم ضعف ما این است که مثلا جامعه روحانیت مبارز نفوذ خودش را از دست داده؛ شاید آن نفوذ الآن دیگر خیلی مطلوب نباشد. مهم آن است که ما همه را به فکر کردن، مشورت، عمق اندیشه، تحلیل دقیق و رسیدن به دیدگاه مشترک دعوت کنیم و ما هم به آنها کمک و مشورت بدهیم. شاید خیلی دوستان ما این دیدگاه من را هم نپسندند؛ اشکالی ندارد، ما هم در محیطها طرح نظر میکنیم تا به این دیدگاه توجه شود و روشهای بهتری اتخاذ کنیم.