ظریف بازگشته، اما نه برای گشودن گرهی، که برای کندن گوری که خود پیشتر کَنده بود. یادداشت اخیرش در فارنپالسی چیزی جز سوگواره دیپلماسی مرده نیست؛ تلاشی برای بیرون کشیدن جنازه برجام و آراستن آن با شعار «تغییر پارادایم».
او در یک جمله، به خیانت آمریکا اعتراف میکند و در جمله بعد، پیمان عدم تجاوز با همان آمریکا را پیشنهاد میدهد! این نه عقلانیت، که بازی با حافظه یک ملت است.
زنگزور، شاهرگ ایران، در واشنگتن بریده شد؛ و ظریف آن را «فرصتی برای همکاری» میخواند. نامش فرصت نیست؛ خنجر خیانت است.
مردمی که وعده «چرخش زندگی» شنیدند و تورم و سقوط ریال نصیبشان شد، امروز «دارایی ملی» لقب گرفتهاند؛ داراییای که باید باز هم تاب بیاورد تا او در کافههای غربی مذاکره کند. این مردم، دیگر تابآوری برای توهمات شما ندارند.
از همه مضحکتر، خیال همکاری با عربستانی است که با اسرائیل پیمان بسته و با اماراتی که پایگاه آمریکا شده. این نه دیپلماسی، که عادیسازی ذلت است.
ظریف و گفتمانش تاریخ مصرفشان گذشته. ملت ایران راهش را با خون شهیدانش یافته است؛ نه پشت میزهای شکستخورده ژنو، که در میدان مقاومت. دفن کن دیپلماسی مردهات را، آقای ظریف!
نکته مهم: فردا، یادداشت دوم منتشر میشود که براساس تحلیل جامع و مستدل رد کامل ادعاهای ظریف را ارائه میدهد. این نسخه، عمق راهبردی و شواهد مستند را نشان میدهد و چارچوب گفتمانی سیاست خارجی ایران را بازتعریف میکند.