خبرها از تصمیم قریبالوقوع شما برای سفر به افغانستان حکایت دارد. بیتردید، حضور میدانی و بیواسطه شما در آن دوازده روز بحرانی -چه در سفرهای استانی و چه در میان مردم پایتخت- نشان داد که به دنبال فاصلهگیری از تشریفات ، پروتکل ها امنیتی و ساختارهای کلیشهای هستید. این رویکرد صمیمانه – که اگر از رئیسجمهوری با گرایش سیاسی دیگر سر میزد، بیتردید برایش روایتها میساختند – شایسته تقدیر است.
اما با احترام ولی با صراحت عرض میکنم: سفر شما به افغانستان، در شرایط کنونی، اقدامی پرمخاطره، پرهزینه و فاقد توجیه راهبردی است و میتواند تبعاتی غیرقابل جبران برای کشور در پی داشته باشد.
*
چرا این سفر، یک خطای استراتژیک است؟*
*۱. تجربههای تاریخی عبرتآموز*
هیچ رئیسجمهور اروپایی یا منطقهای حتی با برخورداری از هماهنگیهای گسترده امنیتی و پوشش حفاظتی چندلایه جرأت ورود به افغانستان را نداشته است. حتی ایالات متحده، با برخورداری از برترین توانمندیهای نظامی، اطلاعاتی و فناوری، در برقراری امنیت پایدار در این کشور ناکام ماند و ناچار به خروج شد. با این پیشزمینه، چگونه میتوان پذیرفت که در همان فضای بیثبات و پرخطر، چنین ریسک بزرگی متوجه عالیترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی ایران شود؟
*۲. واقعیتهای میدانی افغانستان*
– طالبان هنوز حاکمیت کامل بر کل کشور ندارد.
– بیش از ۲۰ گروه مسلح و تروریستی در ولایات مختلف فعالاند.
– براساس گزارشهای میدانی، عملیاتهای تروریستی در ۶ ماه گذشته، دستکم ۴۰ درصد افزایش یافتهاند.
*۳. سناریوهای پرریسک امنیتی*
– خطر حمله مستقیم یا عملیات ایذایی علیه کاروان ریاستجمهوری
– احتمال نفوذ سایبری و اختلال در سامانههای حفاظتی
– و نگرانکنندهتر از همه: طبق مدلهای تحلیلی، احتمال تبدیل این سفر به یک “بحران ملی”، بیش از ۶۵ درصد برآورد شده است.
*۴. چه کسانی از این ریسک سود میبرند؟*
– رسانههای معاند که در پی کوچکترین حادثه، بحران مشروعیت میسازند
– گروههای تروریستی که این سفر را فرصتی برای نمایش قدرت میدانند
– بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که بهدنبال تضعیف جایگاه ژئوپلیتیک ایراناند
*راهکارهای جایگزین و کمهزینهتر*
– برگزاری نشست مشترک در نقطه صفر مرزی با حضور نمایندگان طالبان و نهادهای ناظر بینالمللی
– مذاکره چندجانبه منطقهای با مشارکت چین، روسیه، پاکستان و ایران در قالب یک چارچوب هوشمند دیپلماتیک
*جناب آقای رئیسجمهور،*
در سیاست خارجی، گاهی شجاعت در “نرفتن” است، نه در “رفتن”. همانگونه که در دوران طبابت، پیشگیری را بر درمان مقدم میدانستید، اکنون نیز زمان آن رسیده است که به جای ورود به مسیری پرریسک، دیپلماسی پیشگیرانه را جایگزین کنید ، پیش از آنکه هزینهای سنگین بر کشور، مردم و حتی خود شما تحمیل شود.
افغانستان امروز، نه یک میدان دیپلماسی، بلکه میدانی مینگذاریشده است. کشوری چندپاره، غیرمتمرکز، و شکننده که در دو دهه اخیر به صحنهی رقابت سازمانهای اطلاعاتی و جنگهای نیابتی بدل شده است.
و نهایتاً، این هشدار را نه از سر گلایه، بلکه بعنوان یک دغدغه ملی مینویسم. من کسی هستم که با وجود 20 سال خدمت صادقانه در جمهوری اسلامی، در دولت شما با برخوردهایی بسیار تلخ و ناعادلانه مواجه شدم؛ آنهم نه بهخاطر تخلف و یا جرم، بلکه صرفاً به دلیل نقدی دلسوزانه. با اینحال، امروز نه از روی خشم، بلکه از سر دلسوزی برای این نظام، برای مردم، و حتی برای شما، هشدار میدهم:
منطقی نیست که عالیترین مقام اجرایی کشور، با این سطح از تهدیدها، پا به دل تاریکی بگذارد؟
لطفاً این سفر را متوقف فرمایید. هنوز فرصت بازنگری باقی است.سجادی پناه