سجادی پناه 15 آبان 1404 - 11 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

حسین محلوجی؛ معمار ناپیدای کاشان مدرن

در تاریخ هر شهری، لحظه‌ای سرنوشت‌ساز فرا می‌رسد؛ جایی که گذشته و آینده در هم می‌آمیزند و «ماندن» یعنی پوسیدن در غبار زمان و «رفتن» یعنی بالیدن و شکوفایی. کاشان در دهه‌های پایانی قرن چهاردهم شمسی، دقیقاً بر لبه‌ی این پرتگاه ایستاده بود؛ شهری غرق در عطر گلاب و غبار فراموشی، میان کویرهای سوزان و خاطرات کهن. در این میان، مردی از دل خاک برخاست؛ حسین محلوجی، پرورده‌ی فرهنگ مبارزه با طاغوت و شاگرد وفادار فرهنگ ایرانی، که عزم جزم کرد کاشان را از قاب تنگ سنت‌های کهنه بیرون کشد و در مدار گسترده‌ی اندیشه، دانش و معماری نوین بازتعریف کند.

او به کاشان نگریست، نه همچون موزه‌ای خاموش از خشت‌های فرسوده و بادگیرهای ساکت، بلکه به‌عنوان کارگاهی زنده و ناتمام از یک تمدن جوشان. هر خانه تاریخی، از طباطبایی‌ها تا بروجردی‌ها، یک «کلاس درس» از هندسه هوشمندانه بود؛ هر کارگاه نساجی سنتی، یک «آزمایشگاه» برای نوآوری‌های صنعتی؛ و هر معمار بومی، حلقه‌ای در زنجیره‌ی مهندسان بزرگ ایرانی، از شیخ بهایی تا نخبگان امروز. او دیوارهای نفوذناپذیر میان توسعه و میراث فرهنگی نکشید؛ بلکه پنجره‌های وسیع گشود تا نسیم تازه‌ی «مدرنیت بومی» وزیدن گیرد و کویر خشک را به باغی از ایده‌ها بدل سازد.

محلوجی فلسفه‌ای نوین پایه گذاشت که سال‌ها بعد، جهان آن را با عنوان «شهر خلاق» یونسکو شناخت؛ شهری که نه از تقلید کورکورانه، بلکه از ترکیب ریشه‌ها و شاخه‌های خلاقانه زاده می‌شود. کاشانِ خلاق در معماری، محصول همین نگاه دوراندیش بود: شهری که یاد گرفت چگونه در سایه‌ی بادگیرهای کهن، برج‌های فناوری برافرازد؛ چگونه از هندسه‌ی پیچیده‌ی خانه‌های تاریخی، منطق طراحی پایدار را استخراج کند؛ و چگونه میان خطوط اسلیمی فرش و فولاد سرد، میان شعر حافظ و منطق صنعت، تناسبی تازه و هماهنگ بیافریند.

در ذهن محلوجی، مدرن شدن یعنی آن‌که فولاد سرد در کنار فیروزه گرم نفس بکشد؛ آجرهای هزارساله‌ی کاروانسراها با سازه‌های شیشه‌ای و بتنی گفتگو کنند؛ و کویر لم‌یزرع، به مدد عقل و ایمان، به کانون نوآوری بدل شود. او به کاشان آموخت که شهر زمانی زنده است که خلاقیت در رگ‌هایش جریان یابد؛ نه فقط در هنر و معماری، بلکه در اداره شهری، صنعت، تفکر انتقادی و کارآفرینی.

از همین بذرهای فکری بود که کاشان در فهرست جهانی یونسکو به عنوان شهر خلاق در معماری و صنایع دستی برگزیده شد؛ افتخاری که ثمره‌ی همان اندیشه ژرف بود: پیوند ارگانیک سنت و نوآوری، ریشه و شاخه، خاک و آسمان.

محلوجی توسعه را به کاشان تزریق نکرد؛ او روح پویای توسعه را در جان شهر دمید و آن را به موجودی زنده، خودکفا و پویا بدل کرد. او نشان داد که تمدن با پول ساخته نمی‌شود، بلکه با ایمان به ظرفیت‌های درونی.

اگر امروز کاشان در میان کویر می‌درخشد و گردشگران جهان را مجذوب می‌کند، نه از بخت و اقبال، بلکه از شعور و بینشی است که مدیری فهمیده بود:

آینده را باید مانند فرش‌های نفیس کاشان بافت — تارهایش عقلانیت و دانش، پودهایش عشق به میراث و خلاقیت بی‌پایان.

حسین محلوجی در تاریخ کاشان، نه صرفاً وزیر، که امیرکبیر خاموش توسعه محلی است؛ مردی که از دل صنعت آغاز کرد، به قله‌های فرهنگ صعود نمود و شهرش را چون پلی استوار به جهان مدرن رساند. او به کاشان آموخت:
«خلاقیت، ادامه طبیعی ایمان است؛ شهری که به ظرفیت‌های خود ایمان بیاورد، هرگز از میان نمی‌رود، بلکه ابدی می‌شود.»

اما محلوجی به شهر محدود نماند؛ او به سلامت مردم نیز توجه ویژه داشت. بیمارستان آیت‌الله یثربی، در نگاه او فراتر از یک مرکز درمانی، نماد اندیشه توسعه انسانی و مدیریت مدرن شهری بود. او آن را کارگاه سلامت، مدرسه تجربه و آزمایشگاه نوآوری نامید و با ساختار مدیریتی مدرن، تجهیزات پیشرفته و روش‌های نوین درمانی، این مرکز را به نمونه‌ای از توسعه پایدار انسانی بدل کرد. همان‌طور که در صنعت و معماری، خلاقیت و نوآوری را جاری می‌کرد، در حوزه سلامت نیز پیوند میان فناوری، نیروی انسانی و نیاز مردم را برقرار ساخت و آموخت که توسعه شهری بدون سلامت، مانند درختی بی‌ریشه است.

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *