جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل با شهادت بیش از هزار و صد ایرانی در برابر تنها بیستوهشت کشته اسرائیلی، واقعیتی تلخ و روشن را آشکار کرد: بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته نظامی، از جنگندههای اف-۳۵ گرفته تا موشکهای فوقپیشرفته، بدون زیرساخت اطلاعاتی بومی و شبکههای نفوذی ریشهدار در عمق خاک ایران، هرگز به موفقیت حداکثری نمیرسد. این حقیقت، ستون اصلی تحلیل هر نبرد پیچیدهای است که در جهان امروز رخ میدهد.
در واپسین روزهای جنگ دوازدهروزه، نوشتم: عملیات دقیق اسرائیل بدون حضور میدانی داخلی امکانپذیر نبود. یادداشتها با عناوین «شناسایی کماندوهای اسرائیلی در خاک ایران» و «جاسوسی، ترور و هزینههای پنهان وطنفروشان» این حقیقت را برجسته کردند. دادههای جنگ نشان داد که برتری تکنولوژیک بدون شبکههای نفوذ داخلی ناقص و محدود است. تجربههای جهانی نیز همین را تأیید میکند: عملیاتهای دوربرد تنها زمانی به اوج اثربخشی میرسند که داراییهای اطلاعاتی در دل خاک دشمن فعال باشند. آن زمان این نکته را بر اساس نشانهها و اطلاعات پراکنده مطرح کردم، گمانهای هشداردهنده، اما امروز روزنامه «تایمز اسرائیل» پرده از این راز برداشت و صراحتاً بر صحت آن صحه گذاشت.
این پردهبرداری، واقعیت استراتژیک جنگ را عیان کرد: اسرائیل برای شکار نقطهای و اجرای عملیات دقیق، به هیچ ابزار خارجی جز خیانت داخلی متکی نبود. منافقین، منفورترین گروه تاریخ معاصر ایران، حلقه وصل میدانی شدند؛ همانها که خیانت را نه فقط در حق وطن، که در حق هر آرمان و انسانیتی به ثبت رساندهاند. آنها شبکههای قدیمی، تجربه عملیاتی و مهارت در ترور و جاسوسی داشتند و اسرائیل از همین داراییها بهره برد تا دقت عملیاتیاش را به اوج برساند.
پیوند اسرائیل با منافقین نه تاکتیک، که یک واقعیت استراتژیک است. عملیات دقیق بدون مشارکت آنها غیرممکن بود؛ فناوری بدون حضور میدانی، بیاثر است. این معامله تلخ نشان داد که دشمن اصلی ما مرز اخلاقی نمیشناسد و منفورترینها را هم برای رسیدن به هدف به کار میگیرد. منافقین نیز، در عطش بقا و جستوجوی مشروعیت از دسترفته، خود را در اختیار این ماشین جنگی گذاشتند؛ دیده شدن در اینجا به معنای فروختن همهچیز بود، معاملهای که بهایش خون هموطنان و سرمایههای ملی شد.
اما این همه ماجرا نیست. اسرائیل برای آینده نیز برنامه داشت: جریانهای وابسته به رضا پهلوی و گروههای دموکراسیخواه، هرچند فاقد شبکه عملیاتی در داخل ایراناند، ولی به عنوان سرمایههای به ظاهر نمادین و ذخیرهای برای سناریوهای بلندمدت و دوران «پسا نظام» نگه داشته شده بودند. راهبرد دوگانه اسرائیل روشن بود: در کوتاهمدت، کارایی عملیاتی و ضربه به دشمن با کمک منافقین؛ در بلندمدت، مشروعیت نمادین و آمادهسازی برای فردای سیاسی. یعنی امروز کارایی؛ فردا مشروعیت.
بنابراین جنگ دوازدهروزه تنها نبرد میان دو ارتش نبود؛ صحنه نمایش لایههای پنهان خیانت و همکاری در تاریکخانه سیاست و امنیت منطقه بود. هیچ فناوری بدون خیانت داخلی کامل نمیشود و هیچ خیانتی، بیپاداش نمیماند. این جنگ، درسی تلخ اما واضح به ما داد: تعیینکننده نبردهای آینده نه اف-۳۵ است، نه موشک هوشمند، بلکه توانایی عملیات در خاک دشمن است؛ تواناییای که اسرائیل با معاملهای پرهزینه اما کارآمد، از طریق منفورترین گروه تاریخ معاصر ایران به دست آورد.
سجادی پناه