سجادی پناه 20 تیر 1404 - 1 روز پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
قسمت اول

معادله حذف نخبگان: از مهاجرت تا ترور در منطق سرویس های اطلاعاتی


در دنیای امروز، حذف نخبگان یک راهبرد اصلی برای سرویس‌های اطلاعاتی خارجی است تا کشورها را در بلندمدت تضعیف کنند. این راهبرد به دو شکل اصلی دنبال می‌شود: “خروج نرم” (مهاجرت) و “خروج سخت” (ترور). هر دو روش یک هدف مشترک دارند: کاهش قدرت راهبردی کشور با از بین بردن سرمایه‌های انسانی حیاتی. انتخاب روش، به این بستگی دارد که سرویس‌های اطلاعاتی، ریسک، هزینه و بیشترین بازده را در کدام شیوه ببینند.

*خروج نرم: “خونریزی داخلی” مطلوب دشمن*
در روش خروج نرم، دشمن نیازی به عملیات مستقیم ندارد. آن‌ها از ضعف‌های داخلی کشور هدف مانند نابرابری، نبود شایسته‌سالاری، مسدود شدن مسیر پیشرفت، یا تحریم‌های علمی سوءاستفاده می‌کنند. این ضعف‌ها باعث می‌شود نخبگان خودشان کشور را ترک کنند. این فرآیند بی‌صدا، اما ویرانگر، درست مثل خونریزی آهسته یک سیستم عمل می‌کند که بدون حمله نظامی، آن را از درون خالی می‌کند.
از نگاه دشمن، این روش ریسک صفر و هزینه ناچیز دارد و هیچ رد پایی از دخالت خارجی باقی نمی‌گذارد. خروج نخبگان به عنوان یک مشکل داخلی اقتصادی یا اجتماعی تحلیل می‌شود، نه یک عملیات طراحی شده. با این روش، هم ظرفیت‌های حیاتی کشور تخلیه می‌شود و هم نخبگان مهاجر در خدمت کشورهای رقیب قرار می‌گیرند؛ چه با استخدام رسمی و چه با جذب اطلاعاتی. هم‌زمان، این روند به تشدید نارضایتی عمومی و بی‌ثباتی اجتماعی در کشور هدف نیز کمک می‌کند.
اینجاست که پدیده “ناکارآمدی ژنتیکی” (حاکمیت روابط به جای ضوابط، آقازادگی و انحصارگرایی) دقیقاً همان نقطه‌ای است که دشمن روی آن حساب می‌کند. وقتی نخبگان واقعی می‌بینند هیچ چشم‌انداز رشد و مشارکت مؤثری ندارند، ماندن را بی‌معنا دانسته و مهاجرت را ترجیح می‌دهند. این دقیقاً همان سناریویی است که سرویس‌های اطلاعاتی می‌خواهند: سیستمی که خودش را از درون تخریب کند.
*
خروج سخت: “جراحی دقیق” و پرخطر دشمن*
اما اگر فردی بسیار متعهد، متخصص و حیاتی برای کشورش باشد (مانند دانشمندان هسته‌ای یا فرماندهان کلیدی) و امکان خروج نرم او فراهم نشود، آنگاه گزینه دوم فعال می‌شود: خروج سخت.
ترور نخبگان، آخرین و خطرناک‌ترین ابزار سرویس‌های اطلاعاتی است. این روش معمولاً برای حذف افرادی به‌کار می‌رود که حضورشان به دلایل راهبردی، برای دشمن قابل تحمل نیست. تأثیرگذاری مستقیم آن‌ها بر پروژه‌های حیاتی، دانش انحصاری یا دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی شده، آن‌ها را به اهدافی غیرقابل چشم‌پوشی تبدیل می‌کند. در چنین حالتی، دشمن تصمیم می‌گیرد با جراحی دقیق و هدفمند، پروژه را با حذف مغز متفکر آن متوقف کند.
هدف در این عملیات، تنها حذف فیزیکی نیست؛ بلکه ایجاد فضای رعب و وحشت، دلسرد کردن سایر نخبگان، و القای این پیام است که “حتی در خاک خودتان هم در امان نیستید.” بسیاری از پروژه‌ها پس از ترور، به دلیل فقدان دانش ضمنی، دچار توقف یا اختلال شدید می‌شوند.

در این مدل “ناکارآمدی ژنتیکی” که در یادداشت بعدی به تفضیل به آن اشاه خواهم کرد نقش مهمی ایفا می‌کند. سیستم‌های امنیتی ناکارآمد که در اختیار مدیران نالایق یا رانتی هستند، به‌راحتی قابل نفوذند، فاقد توانایی پیش‌بینی تهدیدات هستند و در پاسخ متقابل ناتوانند. همین ناکارآمدی‌ها، مسیر را برای دشمن هموار می‌کند.

بنابراین، سرویس‌های اطلاعاتی با بهره‌گیری از هر دو روش – مهاجرت یا ترور – به دنبال هدفی واحد هستند: تضعیف سرمایه انسانی، فلج‌سازی زیرساخت دانشی و تهی‌سازی تدریجی قدرت ملی. ولی “خروج نرم” همواره ترجیح داده می‌شود، زیرا در آن، دشمن فقط نظاره‌گر است و سیستم خودش کار را برای دشمن تمام می‌کند. این همان معنای دقیق «تضعیف از درون» است که در جاسوسی مدرن، یک هدف استراتژیک محسوب می‌شود.

*پیشنهادهای کاربردی برای مقابله با این روند، در یادداشت آخر تقدیم خواهد شد.*

ولی همین قدر فعلا به خاطر داشته باشیم که این نظام و این کشور فرزند ماست. اگر فرزند یک خانواده بیمار شد، او را پشت درب منزل و در معرض گرگ‌های درنده رها نمی‌کنند؛ بلکه با تمام توان برای درمانش اقدام می‌کنند. ما نیز باید به جای رها کردن این نظام در برابر دشمنان بیرونی، برای درمان آسیب‌ها و ناکارآمدی‌هایش مسئولانه، آگاهانه و شجاعانه گام برداریم.

سجادی پناه

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *