سجادی پناه 09 تیر 1404 - 23 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

شجاعت یا بی‌تدبیری؟لزوم بازنگری در الگوی امنیتی مسئولان در شرایط تهدید

میان شجاعت واقعی و بی‌تدبیری، مرزی باریک وجود دارد. وقتی در بسیاری از کشورها جلسات کابینه در شرایط جنگی، در اعماق زمین و با تدابیر امنیتی شدید برگزار می‌شود، این نه نشانه ترس، بلکه نمادی از عقلانیت و درک شرایط است. در مقابل، برگزاری جلسات هیئت دولت ما بر روی زمین نیز الزاماً به معنای شجاعت تلقی نمی شود.

برای نمونه، پس از حمله ۱۱ سپتامبر، دولت آمریکا ظرف چند ساعت مسئولان اصلی را به مراکز فرماندهی مخفی منتقل کرد. در رژیم صهیونیستی، در جریان عملیات‌های غزه، اتاق‌های فرماندهی به عمق ۴۰ متری زمین انتقال می‌یابند. در روسیه نیز پس از حملات پهپادی اوکراین، مقامات ارشد بدون حفاظت در فضاهای عمومی ظاهر نمی‌شوند. در کره شمالی، با بروز تهدید، رهبران ناپدید می‌شوند تا بقاء و تداوم فرماندهی حفظ شود. در این کشورها، جلسات مهم در پناهگاه‌های امن برگزار می‌شوند و ایستادن در میدان یا شرکت در راهپیمایی، نماد شجاعت محسوب نمی گردد.

در ایران اما گاهی امنیت مسئولان با نوعی فرهنگ افراطی از شجاعت و مردمی‌بودن گره می‌خورد. حضور برخی مسئولان در مراسم‌ عمومی، راهپیمایی‌ها یا مناطق پرخطر، نه به دلایل مدیریتی یا امنیتی، بلکه برای جلوگیری از اتهاماتی مانند «ترس»، «ضد انقلابی بودن» یا «فاصله گرفتن از مردم» انجام می‌شود.

در حالی که در اغلب کشورها، در شرایط بحرانی مردم به پناهگاه‌ها منتقل می‌شوند، ولی در کشور ما به وسط خیابان ، گاهی تصور می‌شود ایستادن مسئولان در کنار همین مردم در خیابان هم نوعی همراهی و تزریق روحیه ایستادگی به آنهاست. در واقع، قرار دادن چهره‌های کلیدی در معرض تهدید، آن‌ هم صرفاً برای رهایی از برچسب‌های رسانه‌ای، نه نشانه شجاعت، بلکه مصداق بی‌تدبیری و شلیک مستقیم به امنیت ملی است.

مقایسه تطبیقی با کشورهای دیگر نشان می‌دهد که در شرایط بحرانی، شجاعت واقعی به‌معنای تصمیم‌سازی دقیق، تداوم فرماندهی و پاسخ هوشمندانه به تهدیدات است، نه حضور نمایشی در موقعیت‌های خطرناک.
زمانی که یک مسئول، تنها به دلیل فشار رسانه‌ای یا ترس از قضاوت سیاسی در جمع ظاهر می‌شود، در واقع خود را به‌عنوان «هدف آماده» در اختیار دشمن قرار داده است. این همان اشتباهی است که در دکترین جنگ ترکیبی، *بعنوان خطای محاسباتی دشمن* از آن یاد می شود.

اصرار برخی مسئولان بر نمایش‌های میدانی برای اثبات مردمی‌بودن، در فضای جنگ نامتقارن به یک ضعف راهبردی تبدیل خواهد شد. بدون تردید. اگر به چنین فردی آسیبی برسد، نه تنها یک بحران امنیتی ایجاد می‌شود، بلکه به سرعت به یک شکست رسانه‌ای تبدیل شده و اعتماد عمومی را خدشه‌دار می‌کند.

در جنگ نامتقارن، دشمن نیازی به حمله مستقیم یا لشکرکشی ندارد؛ کافی‌ست چهره‌ای کلیدی را هدف بگیرد تا ضربه‌ای حتی سنگین‌تر از حمله نظامی سنتی وارد نماید. بنابراین، بازنگری در الگوهای حفاظتی، ارتقاء فرهنگ امنیت ملی، و مقابله با شجاعت‌سازی‌های نمایشی، از الزامات حیاتی امنیت کشور است.

سجادی پناه

تعریف جنگ نامتقارن (برای اشتراک ذهنی بیشتر با شما مخاطب گرامی):
جنگ نامتقارن نوعی نبرد است که در آن طرف ضعیف‌تر (مانند رژیم صهیونیستی) نه از مسیر رویارویی مستقیم، بلکه از طریق روش‌های غیرمتقارن، خلاقانه، پنهان و روانی تلاش می‌کند تا برتری ما را خنثی نماید. در چنین جنگی، عملیات رسانه‌ای، جنگ سایبری، جنگ روایت‌ها و هدف‌گیری نمادها، گاه تأثیری فراتر از موشک و تانک دارند.

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *