زمانی که استاد ارجمند، جناب آقای متقی، در رسانه ملی پیشبینی کردند که اسرائیل در هفتهی پس از آتشبس مجدداً به ایران حمله خواهد کرد، در یادداشتی نوشتم که در آن بازهی زمانی کوتاه، چنین احتمالی بعید است. اما امروز، با گذشت چند هفته و بر اساس مدل تحلیلی رفتار بازیگران اصلی مانند اسرائیل، آمریکا، روسیه و متحدان اروپایی، شرایط تغییر کرده و احتمال حمله مجدد اسرائیل به ایران به بیش از ۷۰ درصد رسیده است.
این برآورد صرفاً حدس نیست، بلکه مبتنی بر الگوهای رفتاری قابل ردیابی و تکرارشوندهای است که در سیاست خارجی قدرتهای مؤثر منطقهای و فرامنطقهای مانند آمریکا، اروپا، اسرائیل و حتی روسیه دیده میشود. بهنظر میرسدآرامشی که اکنون حاکم است، بیشتر به سکوت پیش از طوفان میماند.
*۱. ماهیت ناپایدار آتشبس و بنبست دیپلماسی*
آتشبس اخیر، از همان ابتدا ماهیتی ناپایدار و تاکتیکی داشت. این توافق بیش از آنکه حاصل مصالحه و تمایل واقعی به صلح باشد، نتیجه فشارهای اضطراری آمریکا و قطر بود. به همین دلیل، هیچگونه چارچوب نظارتی یا ضمانت اجرایی محکمی برای آن وجود ندارد. در واقع، این توافق یک «توقف موقت» است که به طرفین فرصت میدهد تا برای رویارویی بعدی آماده شوند.
اظهارات اخیر آقای عراقچی، مبنی بر اینکه دولت ترامپ باید برای ازسرگیری مذاکرات به ایران خسارت بپردازد، و همچنین رد درخواست اروپا برای به تعویق انداختن مکانیسم ماشه، نشانههای واضحی از به بنبست رسیدن مذاکرات است. این رویکرد نشان میدهد که دیگر امیدی به دیپلماسی در شرایط کنونی نیست و ایران حاضر به پذیرش راهکارهای موقت دیکته شده نیست. این بنبست از پیش طراحی شده توسط بازیگران کلیدی، بهانهای را برای حمله آتی فراهم خواهد کرد، زیرا اسرائیل همین را مطابق سناریوی آنها دلیل می گیرد که راهکاری جز اقدام نظامی برای مقابله با برنامه هستهای ایران باقی نمانده است.
*۲. الگوهای رفتاری تکرارشونده بازیگران کلیدی(امریکا ، اروپا ، روسیه ، اسرائیل)*
رفتار بازیگران اصلی در این بحران، شباهت عجیبی به دوره پیش از جنگ ۱۲ روزه دارد:
*رفتار متناقض آمریکا (دولت ترامپ):*
در آستانه و طی جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، دونالد ترامپ رفتاری متناقض و دوپهلو از خود نشان داد. در حالی که ظاهراً از صلح و مذاکره سخن میگفت، در عمل با حمایت از حملات اسرائیل اقدام به نابودی توان هستهای ایران کرد. اظهارات مبهمی مانند «شاید حمله کنیم، شاید نه» که بخشی از تاکتیک «نظریه دیوانه» اوست، بهجای ایجاد بازدارندگی، تنها به بیثباتی بیشتر دامن زد. ترامپ همزمان از شدت حملات اسرائیل ابراز نارضایتی میکرد، اما ایران را عامل اصلی بحران مینامید؛ موضعی که خود به تشدید تنشها کمک کرد.
در هفتههای اخیر نیز همین دوگانگی در رفتار او ادامه یافته است. او از یکسو با لحنی تند از نابودی مجدد برنامه هستهای ایران سخن میگوید و شروط سختی برای مذاکره مطرح میکند، و از سوی دیگر در رسانهها از تمایل به صلح و دیپلماسی حرف میزند. او حتی نارضایتیاش از اظهارات برخی مقامات رسمی ایرانی را با تهدید به اقدام نظامی همراه کرده است. این تناقض رفتاری، یادآور همان رویکرد مبهم و متزلزلی است که پیش از جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران نیز از خود نشان میداد.
* فشار دیپلماتیک مداوم اروپا:*
کشورهای اروپایی نیز رویکردی مشابه در زمینه فشار دیپلماتیک بر ایران داشتهاند. پیش از جنگ، آنها با صدور قطعنامههایی علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، زمینه سیاسی و حقوقی لازم را برای ایجاد جنگ ناجوانمردانه فراهم کردند. پس از آتشبس نیز، با استناد به نقضهای ادعایی، در تلاشاند تا پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده و مکانیسم ماشه را فعال کنند. این چرخه تکرارشونده، به سناریوی طراحی شده برای حفظ فشار سیاسی و حقوقی بر ایران و مشروعیت جنگ آتی اسرائیل تبدیل خواهد شد.
* تغییر رویکرد روسیه:*
روسیه در ابتدا با سیاستی مبهم و متعادل، خود را در نقش یک «میانجی بالقوه» قرار داده بود. اما پس از آتشبس، موضع خود را تغییر داده و با ارسال هشدارهای جدی، ظاهرا ایران را از احتمال حمله قریبالوقوع اسرائیل مطلع کرده است(اظهارت اخیر سخنگوی کرملین). این تغییر رویکرد میتواند نشاندهنده نگرانی روسیه از یک درگیری گسترده و بیثباتکننده در منطقه و مرزهای جنوبی خود باشد.
*آمادهسازی نظامی اسرائیل*
اسرائیل نیز از زمان آتشبس، به شدت در حال آمادهسازی برای رویارویی بعدی است. خرید گسترده تسلیحات از آمریکا و اروپا، انتقال تجهیزات نظامی به پایگاههای استراتژیک در شمال و جنوب، و اظهارات علنی وزیر دفاع اسرائیل، همگی نشاندهنده آمادگی برای حمله مجدد است. یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، به صراحت اعلام کرده: «ما در حال آمادهسازی برای غافلگیری دوباره ایران هستیم.» این سخنان به جای یک موضعگیری تبلیغاتی، یک اعلام جنگ صریح است.
*3-بر اساس تحلیلهای رفتاری این بازیگران، دو بازه زمانی برای وقوع این حملات پیشبینی میشود:*
*بازه کوتاهمدت (اواسط تا اواخر مرداد ۱۴۰۴):*
این دوره، با توجه به افزایش فعالیتهای جاسوسی و آمادهسازیهای نظامی اسرائیل، خطرناکترین زمان برای آغاز رسمی درگیری است.(احتمال بیش از 70 درصد)
*بازه میانمدت (شهریور تا مهر ۱۴۰۴):*
در صورت عدم حمله در بازه کوتاهمدت، احتمال تشدید تدریجی تنشها و در نهایت آغاز یک درگیری تمامعیار در مهرماه، افزایش مییابد.
ولی این بار ایران با درسهای گرانبهایی که از گذشته آموخته است، دیگر هرگز غافلگیر نخواهد شد. ما آمادهایم با تمام توان و ظرفیتهای خود، پاسخی قاطع و قدرتمندانه به هر تهدیدی بدهیم ، پاسخی که حتی در خیال دشمن نیز نمیگنجد. روحیه متمدنانه و اصیل ایرانی که هیچگاه آغازگر جنگ نبوده، ما را به صبر و دفاع واداشته است؛ اما اگر اراده کنیم همچون دشمنان به قول خودشان پیشدستانه عمل کنیم، همین امروز تمام این نشانهها و علائم گفته شده، از آغاز یک عملیات تمامعیار و جدی از سوی ما حکایت داشت. این پیامی روشن و هشدارگونه به جهان است: صبر ما ضعف نیست، بلکه نیرویی نهفته است که در زمان مقتضی به شکوفایی و فوران خواهد رسید.
سجادی پناه