در این گرمای طاقتفرسا، وقتی خاموشیهای بیهشدار، چرخ اقتصاد را قفل میکنند و نفس خانهها را میگیرند، دیگر جایی برای وعدههای تکراری نیست؛ باید به راهحلهای واقعی فکر کنیم، به تصمیمات سخت، اما حیاتی. خاموشیها نه صرفاً خاموشیاند، بلکه هر روز ۱۸ هزار میلیارد تومان از جان اقتصاد کشور میبرند؛ زخمی که عددش شوکه میکند اما عمق فاجعه را نشان نمیدهد. زیر این عدد، کوه یخی پنهان است: کارخانههایی که ورشکسته میشوند، کارگرانی که بیکار میمانند، بازارهایی که از دست میروند، و نارضایتیای که مثل آتش زیر خاکستر، هر لحظه آماده فوران است در زیر آن پنهان شده است.
راهحل چیست؟ ساده است: واردات برق. اما نه بهعنوان یک مسکن زودگذر؛ بلکه بهعنوان یک استراتژی پایدار. همانطور که روزی برق به عراق صادر میکردیم و تا ۱۷۰۰ مگاوات در روز را به آنسوی مرزها میفرستادیم، امروز باید همان زیرساختها را برعکس کنیم؛ اینبار برای واردات.
سه کشور همسایه در شمال؛ ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان، میتوانند شرکای نجاتدهنده ما باشند، بهشرط آنکه با آنها نه قراردادهای سالانه و پرنوسان، بلکه قراردادهای بلندمدت ۱۰ تا ۱۵ ساله ببندیم. قراردادهایی که ثبات قیمتی و امنیت انرژی را تضمین کند. البته این مسیر نیازمند تقویت زیرساختهای انتقال برق است؛ نباید در روز بحران، کابلهای فرسوده ما را زمینگیر کند.
در کنار واردات، باید به خانهتکانی داخلی هم فکر کرد. نوسازی نیروگاههای قدیمی، راهی کمهزینهتر از ساخت نیروگاههای جدید است؛ پروژهای که میتواند بهرهوری تولید را با هزینهای کمتر، چندین برابر کند. و البته، نباید ظرفیتهای طلایی ایران در انرژی خورشیدی و بادی را فراموش کرد. سرمایهگذاری در این حوزهها، آینده را بیمه میکند و هزینههای تولید را در بلندمدت به حداقل میرساند.
باید بپذیریم که واردات برق—حتی با قیمتی بالا—در برابر زیان ۱۸ هزار میلیارد تومانی خاموشیها، نه یک هزینه، بلکه یک نجات اقتصادی است. این انتخابی میان «پرداختن هزینه» و «تحمل فاجعه» است.
دیگر زمان شعار دادن خودکفایی ها گذشته. اکنون وقت آن است که با چشمان باز، واردات برق را بهعنوان یک راهبرد ملی بپذیریم؛ پیش از آنکه خاموشیها، آینده اقتصاد کشور را خاموش کنند.
سجادی پناه