سجادی پناه 22 مرداد 1404 - 1 روز پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

چرا ماگا به ترامپ می‌گوید جنگ با ایران «معامله بد» است؟

جنبش ماگا (MAGA – مخفف Make America Great Again یا «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم») حول دونالد ترامپ شکل گرفت و بر نارضایتی طبقه کارگر و طبقه متوسط سفیدپوست آمریکا از جهانی‌سازی، مهاجرت گسترده، از دست رفتن مشاغل صنعتی و هزینه‌های سنگین جنگ‌های خارجی بنا شده است. این جنبش خود را مدافع بازگرداندن قدرت، ثروت و هویت به داخل آمریکا می‌داند و با ترکیبی از ملی‌گرایی اقتصادی، انزواگرایی در سیاست خارجی و بی‌اعتمادی به نخبگان واشنگتن پیش می‌رود؛ شعاری که برای هوادارانش نماد «بازپس‌گیری کشور» و برای منتقدانش چهره‌ای پوپولیستی و جنجالی دارد.

از نگاه ماگا، جنگ با ایران یک «معامله بد» است، چون:

جنگ با ایران برای ماگا یک هدف روشن ندارد و پایانش ناممکن است؛ آیا تغییر رفتار ایران مدنظر است یا تغییر رژیم؟ هیچ کدام نقطه پایانی ندارند و جنگی که پایانی ندارد، پیروزی هم ندارد. ایران برخلاف عراق یا لیبی، سرزمینی عمیق و کوهستان‌های صعب‌العبور دارد، شهرهای بزرگ و خطوط پدافندی‌اش، هر جنگ سریع را به نبردی فرسایشی بدل می‌کند. تأسیسات پراکنده و سخت‌هدف هسته‌ای ایران، رؤیای یک ضربه و پایان همه چیز را ناممکن می‌سازد؛ هر حمله ناقص، شتاب برنامه هسته‌ای را بیشتر می‌کند و زنجیره پاسخ‌ها از خلیج فارس تا مدیترانه، جبهه جنگ را چندبعدی و پیچیده می‌کند. تنگه هرمز، گلوگاه اقتصاد جهان، حتی در چند روز بحران می‌تواند قیمت انرژی را بالا ببرد و جیب طبقه کارگر آمریکا را خالی کند.
 
ماگا می‌داند که رأی با «بنزین ارزان و شغل پرحقوق» جمع می‌شود، نه با مالیات جنگی و تابوت‌های پرچم‌پوش. منابع اصلی آمریکا باید برای رقابت با چین در اقیانوس آرام صرف شود و ورود به باتلاق خاورمیانه، میدان اصلی را خالی می‌گذارد. مشروعیت حقوقی محدود است و بدون مجوز روشن کنگره، هر شلیک بوی کودتای جنگی می‌دهد. اروپا جنگ انرژی نمی‌خواهد و عرب‌ها آتش منطقه را نمی‌خواهند؛ بدون ائتلاف، آمریکا تنها می‌ماند و تنها می‌سوزد. پایگاه‌ها و کشتی‌ها در تیررس ده‌ها هدف نرم هستند و یک پاتک سایبری می‌تواند برق، بانک‌ها و بنادر را فلج کند.
 
تصاویر جنگ شهری و تلفات غیرنظامی روایت رسانه‌ای را علیه جنگ می‌سازد و حتی اگر اولین ضربه تاکتیکی موفق باشد، بازدارندگی ایران به آسانی بازتولید می‌شود. فشار بی‌نتیجه، انگیزه شتاب در برنامه هسته‌ای ایران را بیشتر می‌کند و گزینه‌های دیپلماسی سختگیرانه مثل تحریم هدفمند، مهار دریایی و چانه‌زنی مرحله‌ای، ارزان‌تر و قابل برگشت‌تر از جنگ است. جامعه آمریکایی خسته از جنگ است؛ رأی‌دهنده ماگا به «دیوار کارخانه» فکر می‌کند نه «دیوار سفارت». ماگا نمی‌خواهد برای منافع متحدان، خون آمریکایی بدهد، زیرا هر درگیری بازار گروگان‌گیری را داغ می‌کند و اقتصاد جنگی نامتوازن سود صنایع تسلیحاتی را افزایش می‌دهد اما سفره کارگر را خالی می‌گذارد، و این در تضاد با شعار «آمریکا اول» قرار دارد.
 
ترامپ در این میان در سه‌راهی ایستاده است:
۱. حمله برق‌آسا که ممکن است تندروها را راضی و انزواطلبان را کمی ناراضی کند؛
۲. شکست در توقف برنامه هسته‌ای و گرفتارشدن در باتلاقی تازه؛
۳. تماشا و دست نزدن، با خطر بازگشت ایران به نقطه اول.
 
هر مسیر، بخشی از پایگاه او را می‌تراشد. این همان دوگانگی ماگا در برابر ایران است: غرشی که دوست دارد از دور شنیده شود، نه از فاصله یک قدمی میدان جنگ. نتیجه این‌که، ماگا ببر زخمی سیاست آمریکاست؛ آماده جهش در داخل، اما محتاط برای شکار بیرون.
بنابراین ایران برای این ببر، طعمه‌ای نیست که ارزش پریدن در دره را داشته باشد.

سجادی پناه
 

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *