سجادی پناه 17 خرداد 1404 - 11 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

از کاخ سفید تا پاستور؛ نقش معماران بی‌نام در اداره کشور

در دولت‌های قبل و بعد از انقلاب، همیشه افرادی هستند که دیده نمی‌شوند اما صحنه را می‌گردانند. اگر مسعود پزشکیان تصور می‌کند بدون چنین رهبر پشت‌پرده‌ای می‌تواند دولت را هماهنگ کند، باید بداند این ارکستر قدرت، تنها سر و صداست، نه موسیقی.
در هر نظام سیاسی، «چهره‌های پشت‌پرده» کسانی‌اند که بدون حضور رسمی و رسانه‌ای، نقشی کلیدی در تصمیم‌سازی، حفظ ثبات و هماهنگی نهادها ایفا می‌کنند؛ آنان اگرچه در حاشیه‌اند، اما با نفوذی پنهان، اثرگذاری عمیق و پایدار در ساختار قدرت دارند. آن‌ها نه در تصویر هستند، نه در صف اول، اما همیشه در “میدان” عمل می‌کنند.
در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران، قدرت نه در یک نقطه متمرکز، بلکه میان نهادهای متکثر رسمی و غیررسمی توزیع شده است: دولت، مجلس، قوه قضائیه، نهادهای امنیتی و حکومتی، دفتر مقام معظم رهبری، شورای عالی امنیت ملی و مراکز نفوذ غیررسمی. این پراکندگی اگرچه در ظاهر نشانه تعادل ساختاری است، اما در عمل منجر به تعارض، انسداد تصمیم‌گیری و فرسایش قدرت اجرایی شده است. دولت‌هایی که فاقد سازوکار مؤثر برای مدیریت این پراکندگی بوده‌اند، اغلب دچار سردرگمی استراتژیک و بی‌ثباتی اجرایی شده‌اند.
در اینجا، توجه به الگوهای موفق داخلی و خارجی می‌تواند افق دید را گسترش دهد. دنیس مک‌دانا، رئیس دفتر باراک اوباما، یکی از بهترین نمونه‌های چنین چهره‌های پشت‌پرده اما مؤثر است. او در دوره‌ای که دولت اوباما با تنش‌های داخلی، بحران‌های بین‌المللی و نیاز به هماهنگی میان چندین نهاد کلیدی روبه‌رو بود، با شخصیتی آرام، متین و دور از جنجال رسانه‌ای، توانست به بازوی هماهنگ‌کننده کاخ سفید بدل شود. برخلاف پیشینیانش که بیشتر با سبک تهاجمی و رسانه‌محور عمل می‌کردند (مانند رحم امانوئل)، مک‌دانا ترجیح داد در سکوت و بی‌چهرگی، ریزترین سطوح ارتباط میان رئیس‌جمهور، کنگره، پنتاگون، سازمان‌های اطلاعاتی و مشاوران کلیدی را مدیریت کند. نقش او نه‌فقط اداری، بلکه راهبردی بود؛ همانند چسب نامرئی میان قطعات پراکنده ساختار قدرت. این رویکرد برخلاف سبک‌های رسانه‌ای و جنجالی پیشین، نشان داد که اثربخشی در سکوت و دور از هیاهو می‌تواند کارآمدتر باشد.
در تاریخ سیاسی ایران، چهره‌هایی مانند ناطق نوری نمونه‌های بارز «قدرت پشت پرده» هستند که پس از کناره‌گیری از مناصب رسمی همچنان نفوذ و تأثیرگذاری قابل‌توجهی در مناسبات سیاسی کشور حفظ کردند؛ ناطق نوری با شبکه گسترده‌ای از ارتباطات سیاسی و اجتماعی، هوش سیاسی بالا و توانایی میانجی‌گری میان جناح‌ها و نهادهای مختلف، به یکی از بازیگران کلیدی در پشت صحنه قدرت بدل شد؛ وی توانست با حفظ وفاداری به نظام و استفاده از تجربه و دانش سیاسی‌اش، به کاهش تنش‌ها و هماهنگی سیاست‌ها کمک کند. این مثال نشان می‌دهد که چهره‌های پشت‌پرده ایرانی، حتی بدون پست رسمی، می‌توانند نقش مهمی در ثبات و تداوم قدرت ایفا کنند، به شرط آنکه دارای ویژگی‌هایی چون اعتماد، تحلیل استراتژیک و مهارت در شبکه‌سازی باشند.
مروری بر تجربه دولت‌های گذشته نشان می‌دهد که حضور یک هماهنگ‌کننده پشت‌صحنه در متن تصمیم‌سازی، بدون نقش رسمی برجسته، می‌تواند به عبور دولت از بحران‌های درون‌ساختاری کمک کند؛ در دولت روحانی، جهانگیری نتوانست این نقش را حفظ کند و به حاشیه رفت، و در دولت رئیسی، فقدان چنین نقش‌آفرینی آشکارا به انباشت بحران و تنش نهادی انجامید.
اما این افراد پشت پرده باید دارای چه ویژگی‌هایی باشند؟
مهم‌ترین ویژگی افراد پشت پرده در ساختارهای قدرت پیچیده، وفاداری و قابل اعتماد بودن است. این افراد باید آن‌قدر مورد اعتماد باشند که بتوان به آن‌ها اطمینان داد رازها و مسائل حساس را محفوظ نگه دارند و هیچ‌گاه منافع جمع را فدای منافع شخصی نکنند. بدون این ویژگی، امکان ایجاد هماهنگی و پیوند میان نهادها و گروه‌های مختلف وجود ندارد و تصمیمات پراکنده و متعارض می‌شوند.
علاوه بر وفاداری، این افراد دارای هوش هیجانی بالایی هستند؛ یعنی توانایی درک احساسات، انگیزه‌ها و نیازهای دیگران را دارند و می‌توانند رفتارها را به گونه‌ای هدایت کنند که به نفع کل مجموعه باشد. آن‌ها مهارت بالایی در شبکه‌سازی دارند و می‌توانند ارتباطات گسترده‌ای را در داخل و خارج از ساختار قدرت برقرار کنند تا به شکل مؤثری بر روند تصمیم‌گیری تأثیر بگذارند.
تحلیلگری عمیق و دید کلان از دیگر ویژگی‌های مهم این افراد است. آن‌ها مسائل را به صورت جامع و راهبردی می‌بینند و می‌دانند چه زمانی و چگونه باید وارد موضوعی شوند تا بهترین نتیجه حاصل شود. در کنار همه این‌ها، توانایی پنهان‌کاری و حفظ سکوت در موقعیت‌های حساس به آن‌ها کمک می‌کند که بدون جلب توجه، تأثیرگذار باقی بمانند.
در نهایت، این افراد به جای رقابت، هم‌افزایی را انتخاب می‌کنند و تلاش می‌کنند نظرها و دیدگاه‌های مختلف را به هم نزدیک کنند و تصمیماتی بگیرند که قابل اجرا باشند و به تحمیل نظر فردی یا گروهی نینجامد. همه این ویژگی‌ها باعث می‌شود که آن‌ها ستون فکری و اخلاقی ساختار قدرت باشند و در ثبات و دوام آن نقش حیاتی ایفا کنند.
اگر دولت مسعود پزشکیان بخواهد از رقابت نهادهای بالادستی، پراکندگی نهادی و آشفتگی مدیریتی عبور کند، باید به جای تکیه بر تریبون‌های رسمی و رویکردهای شعاری، در سکوت و تدبیر، فردی را برگزیند که بدون مقام رسمی، نقش هماهنگ‌کننده‌ای پنهان اما مؤثر ایفا کند؛ کسی که دیده نمی‌شود اما فهمیده می‌شود، خود سخن نمی‌گوید اما دیگران را به گفت‌وگو می‌کشاند. اگر دولت در فرصت سه‌ساله خود چنین فردی را نیابد، با تشدید بحران‌های سیاسی و فرسایش ساختاری مواجه خواهد شد و در این صورت ناگزیر است چند اقدام اساسی را در سه سطح کلیدی طراحی و اجرا کند.
در گام نخست، اعتمادسازی، سنگ‌بنای این نوع همکاری غیررسمی و حساس است. رئیس دولت باید با این فرد وارد گفت‌وگویی عمیق، صریح و راهبردی شود. در این گفت‌وگو، باید نقشه ذهنی خود درباره نحوه مدیریت تعارضات نهادی، حفظ انسجام تصمیم‌گیری‌ها و ایجاد ثبات در ساختار دولت را با شفافیت کامل بیان کند. چنین تعاملی نباید صرفاً شکلی و تشریفاتی باشد، بلکه باید بنیان‌گذار رابطه‌ای بر پایه صداقت، اعتماد متقابل و هدفی مشترک باشد.
در کنار این رابطه شخصی، لازم است نوعی اعتماد عملی و بدون الزام به انتصاب رسمی نیز برقرار شود. یعنی فرد مورد نظر — حتی بدون پست مشخص — احساس کند که رئیس دولت او را نقطه اتکای هماهنگی در دولت می‌داند و در عمل نیز بر این اساس با او رفتار می‌کند. این سطح از اعتماد، هرچند غیررسمی است، اما تأثیری واقعی در فرآیند اداره کشور خواهد داشت.
در مرحله دوم، باید به مسئله موقعیت‌دهی پرداخته شود. این فرد نباید در قالب یک عنوان اداری محدود شود. نقش او چیزی فراتر از عنوان‌هایی همچون مشاور یا رئیس دفتر است. او باید در جایگاه کسی قرار گیرد که هماهنگ‌کننده کلان سیاست‌ها و تصمیمات در دولت است، ولو آنکه این نقش به طور رسمی تعریف نشده باشد. در چنین موقعیتی، اتصال مستقیم و بی‌واسطه او با نهادهای کلیدی کشور ضروری است. او باید در ارتباط مداوم با مسئولان نهاد رهبری، دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزرای مهمی چون کشور، اطلاعات و اقتصاد، و همچنین نهادهای نظارتی مانند مجلس و قوه قضائیه قرار گیرد. این پیوندها، بازوی عملیاتی دولت را در پشت پرده تقویت و چابک خواهد کرد.
همزمان، باید زمینه‌ای فراهم شود که این فرد بتواند در تعاملات فرابخشی، جلسات حساس و تعارضات نهادی، نقش‌آفرینی کند؛ بی‌آنکه نام یا چهره‌اش در رسانه‌ها مطرح شود. اثربخشی او دقیقاً در همین پنهان‌بودن و در عین حال جهت‌دهی مؤثر به روندهای مهم سیاسی و اجرایی است.
اما برای آنکه چنین جایگاهی پایدار و مؤثر باقی بماند، نیازمند حفاظت ساختاری است. او باید از تنش‌های رسانه‌ای، منازعات جناحی و رقابت‌های حزبی دور نگه داشته شود. نباید وارد عرصه‌هایی شود که نقش پشت‌صحنه‌اش را خدشه‌دار کند یا او را به میدان درگیری‌های روزمره سیاسی بکشاند. در عوض، لازم است پوششی نهادی برای حضور مؤثر اما غیررسمی‌اش طراحی شود؛ مثلاً در قالب «شورای راهبردی دولت» یا «مرکز هماهنگی سیاست‌ها». چنین ساختاری به او امکان می‌دهد از نظر قانونی در فرآیندها مشارکت داشته باشد، اما همچنان در پسِ لایه‌های رسمی و بدون برجسته‌سازی علنی ایفای نقش کند.
اگر این طراحی سه‌لایه با دقت و درایت اجرا شود، این فرد می‌تواند به یکی از عوامل کلیدی در موفقیت دولت آینده بدل شود بی‌آنکه نامی از او در تیتر رسانه‌ها به میان آید، اما اثری عمیق در تصمیم‌سازی‌ها و تعادل قدرت درون دولت برجای گذارد.
آیا دولت پزشکیان در این زمان باقی‌مانده، چنین بازیگر کلیدی و پشت‌پرده‌ای را شناسایی و به‌موقع به کار خواهد گرفت؟

پیشنهاد مشخص در لینک زیر ….. https://fesadnews.ir/?p=3295

  سجادی پناه

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *