کنسرت خیابانی همایون شجریان تنها یک رویداد هنری نیست؛ آزمونی ملی است برای سنجش توان حاکمیت در حمایت از فرهنگ اصیل و بازآفرینی امید در جامعه. مقایسه ساده روشن می کند که اگر : اگر برای یک دربی فوتبال، همه دستگاهها از شهرداری تا رسانه ملی پای کار میآیند، چرا برای چنین رخدادی که ظرفیت «ایجاد همبستگی» دارد، نباید امکانات گستردهتر فراهم شود؟
امروز جامعه زیر فشار روانی جنگ و هجمه فرهنگی است. دشمن میخواهد موسیقی سطحی و ابتذال را جایگزین حماسه و هویت کند. در چنین شرایطی، شجریان با انتخاب «دیار عاشقان» و «مرغ سحر» یک پیام روشن داده است: موسیقی میتواند سپری در برابر جنگ شناختی باشد و هویت ملی را زنده کند.
واکنش و خشم براندازان نسبت به این کنسرت بهترین نشانه است که این رویداد ضربهای راهبردی به پروژههای آنها وارد کرده. آنها خوب میدانند که وقتی مردم با موسیقی اصیل پیوند میخورند، نه تنها میدان ابتذال خالی میشود، بلکه روح همبستگی و انسجام ملی نیز تقویت میگردد.
از همین رو، نظام باید تمامقد پای این رویداد بایستد:
صداوسیما باید روایتساز و مروج آن باشد.
شهرداری تهران باید زیرساخت و امکانات لازم را بسیج کند.
حتی حضور علاقهمندان از شهرستانها باید تسهیل شود تا این رخداد به یک «آیین ملی» تبدیل گردد.
اگر دربی فوتبال تنها چند ساعت هیجان میآفریند، شجریان میتواند روح امید، همبستگی و مقاومت را در جان مردم بدمد. این فرصتی استراتژیک است که نهتنها فرهنگی، بلکه امنیتی و اجتماعی است و نباید از دست برود.