جناب آقای عیسی کلانتری، وزیر دیروز و منتقد امروز، سلام!
سخن اخیر شما چون پتکی بود بر دیوار سکوت اقتصاد ایران.
شما گفتید:
«ایرانیها برنج را سه برابر، مرغ را دو برابر و گوشت را سه برابر گرانتر از قیمت جهانی میخرند!»
در این جمله، درد یک ملت نهفته است؛ فریادی از عمق سفرهای که هر روز کوچکتر و بیرمقتر میشود.
اما آقای کلانتری! آنچه ملت را زمین زده، گرانیِ مرغ و برنج نیست، بلکه ارزانفروشی «ریال» است.
«ریال» ما در بازار کشته نشده؛ در مسلخ سیاست ذبح شده است.
در این کشور، سؤال سادهای وجود دارد که هیچکس پاسخش را صادقانه نمیدهد:
نرخ واقعی دلار چقدر است؟
این عدد، در اقتصاد تعیین نمیشود؛ در اتاقهای بسته سیاست زاده میشود.
وقتی مردم کالاهای اساسی را دو و سه برابر قیمت جهانی میخرند، معنایش روشن است:
نرخ واقعی دلار، آن نیست که روی تابلوهای فردوسی میدرخشد؛ بلکه همان زخمی است که هر صبح بر اسکناسهای ما زده میشود.
دولتها برای پر کردن خزانههای خالی خود، ارزش پول ملی را سرکوب کردهاند. یعنی با افزایش نرخ دلار کسری بودجه خود را جبران کرده اند.
با این کار، بودجه ها ترمیم شد ولی سفرههای مردم خالی.
اگر با معیار جهانی بسنجیم، ریال ما باید قویتر باشد، اما سالهاست آن را خفه کردهاند تا بودجه نفس بکشد.
در اقتصاد ایران، «ریال» نه یک واحد پول، بلکه زندانی سیاسی است که هر دولت برای زنده ماندن، یکبار آن را شکنجه کرده است.
آقای کلانتری!
شما امروز از گرانی کالاهای اساسی میگویید، اما فراموش نکنید که روزگاری خود در صف همان تصمیمسازانی بودید که «ریال» را به قربانگاه بردند.
اینکه نرخ ارز در ایران تابع تصمیم اقتصادی نیست، بلکه یک فرمان سیاسی است، میراث همان دوران است.
شکاف میان نرخها ، فقط بازار را دوپاره نکرد؛ اعتماد عمومی را هم تکه پاره کرد.
بله به قول شما در این کشور، مردم با ریال حقوق میگیرند و با دلار زنده میمانند.
در این میان، رانتخوارانی که ارز دولتی گرفته و کالا را با نرخ آزاد فروختند، قهرمانان بینامِ فساد شدند؛ همانها که با امضای دولتها، جیب مردم را خالی کردند و خزانه را پُر.
این فقط فساد مالی نیست، «جیببری قانونی» از اعتماد ملی است.
هر دولتی که برای جبران سوءمدیریت، نرخ ارز را بالا ببرد، در صف همان کسانی ایستاده است که مردم را به بردگی تورم محکوم کردهاند.
تا زمانی که سیاستگذاری ارزی اصلاح نشود، هر انتقادی، هر افشاگری و هر فریاد، فقط شرح بیماری است نه درمان آن.
در مسلخ تورم، تنها نام دولتها عوض میشود، اما قصاب یکی است و قربانی، همیشه جیب مردم.
آقای کلانتری،
اگر میخواهید پرده از فساد بردارید، از همان فساد پنهان در سیاست ارزی آغاز کنید؛
از همان تصمیمی که ریال را فروخت تا دولت بماند.
زیرا در اقتصاد ایران، هنوز هم نان مردم نه با گندم، بلکه با نرخ دلار پخته میشود.