سجادی پناه 26 مهر 1404 - 4 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

هم‌گرایی دیپلماتیک مسکو و سایه ایران بر مذاکرات پوتین-ترامپ در مجارستان

در جهان دیپلماسی، حقیقت همیشه در قاب تصویر دیده نمی‌شود؛ گاهی در حاشیه یک تماس طولانی یا پشت درهای بسته دیداری خاموش پنهان است. سه روز پیش، علی لاریجانی بی‌هیاهو به مسکو رفت، و پانزده روز دیگر، پوتین در بوداپست میزبان ترامپ خواهد بود. دو رویداد جدا؟ نه؛ دو قطعه از پازلی واحد. پازلی که کرملین آرام و دقیق در حال چیدن آن است تا نقشه تازه‌ای از قدرت جهانی ترسیم کند، نقشه‌ای که خطوطش نه با جوهر، بلکه با صبر و حسابگری کشیده می‌شود.

در میانه این بازی چندوجهی، ایران دیگر صرفاً یک متغیر منطقه‌ای نیست؛ بلکه به مهره‌ای بدل شده که حضور یا غیبتش می‌تواند جهت‌گیری مذاکرات قدرت‌های بزرگ را تغییر دهد. پیام محرمانه‌ای که از تهران به کرملین رفت، تنها حامل سلام سیاسی نبود؛ حامل سه معنا بود:

نخست، پاسخ غیرمستقیم به پیام‌های تلویحی اسرائیل؛ دوم، ترسیم خطوط قرمز تهران در برابر گفت‌وگوی احتمالی با واشنگتن؛ و سوم، مطالبه حمایت سیاسی روسیه در برابر فشارهای چندلایه غرب. پوتین، این پیام را نه در کشوی میز دیپلماسی، بلکه در جیب کت مذاکراتش با ترامپ گذاشت—نشانه‌ای از اینکه مسکو می‌خواهد نشان دهد «مدیریت پرونده ایران» یکی از ابزارهای چانه‌زنی جهانی اوست.

اما انتخاب مجارستان به‌عنوان میز گفت‌وگو، خود یک «نقشه» است نه «تصادف». ویکتور اوربان، نخست‌وزیری که به‌خاطر سیاست‌های نزدیک به روسیه زیر فشار بروکسل است، حالا میزبان گفت‌وگویی شده که اتحادیه اروپا از آن کنار گذاشته شده است. این انتخاب، ضربه‌ای است به مرکزیت بروکسل در تصمیم‌سازی امنیتی اروپا؛ و هم‌زمان، جان تازه‌ای به جریان‌های ملی‌گرای مخالف اتحادیه در شرق و جنوب قاره می‌دهد.

برای اوکراین، این صحنه چیزی جز زنگ خطر نیست. هم‌زمانی نشست پوتین–ترامپ با سفر زلنسکی به واشنگتن و خبرهایی از تعلیق تحویل موشک‌های تاماهاک، پیامی صریح دارد: تصمیمات بزرگ، دیگر در حضور کی‌یف و بروکسل گرفته نمی‌شوند؛ بلکه در اتاق‌های دربسته قدرت میان مسکو و واشنگتن شکل می‌گیرند.

این سه رویداد ــ پیام تهران، میانجی‌گری مسکو و میز مجارستان ــ سه ضربه هماهنگ در صفحه شطرنج قدرت‌اند؛ حرکاتی که کنار هم، چهره تازه‌ای از نظم جهانی را ترسیم می‌کنند. پوتین دیگر در پی بازی در زمین دیگران نیست؛ او در حال بازنویسی قواعد بازی است.

اروپا را از درون می‌فرساید، آمریکا را پای میز گفت‌وگو می‌نشاند، و در قبال ایران، نه از سر لطف دیپلماتیک، بلکه به‌عنوان یک شریک راهبردی، نقش خود را با دقت و حسابگری انجام می‌دهد. شریکی که حضورش، وزن مسکو را در ترازوی ژئوپلیتیک چند برابر می‌کند.

در این میدان جدید، هر حرکت معنا دارد. تحلیل‌گران باید نشانه‌ها را بخوانند، نه اخبار را. زیرا در منطق پوتین، هیچ چیز تصادفی نیست؛ حتی سکوت، بخشی از معادله است.

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *