هدفگذاری سال 1401 تحت عنوان “ تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین” به عنوان مهمترین مأموریت سال، نیازمند توجه به یک راه حل جامع...
گروه سیاسی – دکتر مجید سجادی پناه – استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت: هدفگذاری سال 1401 تحت عنوان “ تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین” به عنوان مهمترین مأموریت سال، نیازمند توجه به یک راه حل جامع به جای راه حلهای بخشینگر است.
به گزارش بولتن نیوز، اما غفلت نظام تصمیم ساز و تصمیم گیر و همچنین مقام ناظر از توجه به مبانی تئوریک در سیاستگذاری و ریلگذاری اقتصادی در نیم قرن اخیر باعث انحرافات زیادی در تخصیص منابع شده است. ما برای تبیین مفهوم “شعارهای سال مقام معظم رهبری” نیازمند مبانی نظری هستیم تا مطمئن شویم برداشت تمام بازیگران این حوزه از این مفهوم به انحراف کشیده نمی شود.
بنابراین شناسایی راه حل ها و قبول مسئولیت برای نقش آفرینی “مسولان سه قوه” و “عموم ظرفیتهای نیروی انسانی کشور” برای تقویت حداکثری تولید در کشور با تاکید بر مزیت های نسبی کشورمان در حوزه های مختلف تولید، نیازمند طراحی و تبیین مدل مفهومی به نام “تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین” هستیم.
بنابراین موضوع “تولید” را باید در یک گستره بزرگتر یعنی حوزه بازار بین الملل جستجو کنیم . به طور مثال وقتی که در تولید محصولات جدید در دنیا سالی یک میلیون و ۲۰۰ هزار نوع محصول جدید تولید میشود و سهم ما کمتر از هزار نوع محصول است یعنی این که ما متناسب با بازار جهانی حرکت نمی کنیم . یا وقتی که تعداد عناوین کسب و کار در دنیا بیش از سه و نیم میلیون شناسایی شده است و در ایران تنها ۳۰۰۰ کسب و کار موجود است یعنی سرعت ما نسبت به سرعت کسب و کارها جهانی فاصله معنی داری پیدا کرده است. یا در زمانی که درآمد ناخالص از حوزه علوم انسانی یا صنایع خلاق در دنیا تقریباً 5500 میلیارد دلار در سال است ولی درآمد کشورمان در این حوزه تقریبا صفر است. آنگاه به خوبی متوجه می شویم که چرا 4 سال پی درپی شعارهای سال با محوریت تولید نام گذاری می شود.
برای تحقق شعارسال جاری اختصاصاً در حوزه اقتصاد ما نیازمند شناسایی و تفکیک عوامل (پیش نیازهای) اقتصادی، از عوامل (پیش نیازهای) غیراقتصادی هستیم :
عوامل (پیش نیازهای) اقتصادی، شامل همان مواردی است که در کتب اقتصادی معمولاً طرح می شوند: کار، زمین، و سرمایه یا به صورت روشن تر عبارتنداز: نیروی انسانی (شامل نیروی کار، مدیریت و نوآوری و ابداع)، زمین شامل منابع زیر، سطح و بالای زمین، و سرمایه شامل سرمایه های فیزیکی و مالی.
2. عوامل (پیش نیازهای) غیراقتصادی، شامل عواملی است که تصمیمات و رفتارهای افراد (از جمله تصمیمات و رفتارهای اقتصادی) را شکل می دهد. این عوامل عبارتند از: قوانین ، فرهنگ، سنت، تحولات تاریخی، اقلیم و….می شوند.
آنچه در شرایط فعلی کشور جاری است و عامل بروز مشکلات عمیق و ریشه داری برای معیشت و رفاه اقتصادی مردم شده است، به دلیل فقدان پیش نیازهای اقتصادی(کار، زمین و سرمایه) نیست زیرا کشور ایران از منابع خدادادی فراوان و بعضاً کم نظیری برخودار بوده و هست که تکرار آن ها دیگر ضرورت ندارد. به جز نفت که از 1287 هجری شمسی در کشور (مسجدسلیمان) کشف شده و روز به روز نقش پررنگ تری در اقتصاد کشور پیدا کرده است، منابع متعدد و ارزشمند دیگری در جغرافیای گسترده ی کشور وجود دارند که بالقوه قادر به رانش کشور به یک اقتصاد پویا و پیشرفته هستند. به علاوه وجود انبوه نیروهای جوان، تحصیلکرده، وطن دوست ، انقلاب و با انگیزه، در کنار سرمایه های فیزیکی و مالی فراوانی که به یمن فروش نفت و سرمایه گذاری های زیربنائی قبل و بعد از انقلاب، تأمین پیش نیازهای (عوامل) اقتصادی در کشور را تضمین کرده است. بنابراین می توان گفت که ناکامی های اقتصادی کشور طی سه دهه گذشته ی پس از جنگ، ناشی از کمبود یا نبود عوامل اقتصادی نبوده و نیست بلکه، دلیل ناکامی های اقتصادی کشور را باید در نبود پیش نیازهای غیراقتصادی که در بالا به آنها اشاره شد جستجو کرد. در واقع، می توان گفت متغیرهای فعال و تأثیرگذار بر شاخص های اقتصاد در شرایط فعلی کشور، عمدتاً عوامل غیراقتصادی هستند نه اقتصادی.
با این توضیحات می توان گفت که اگر چه اغلب مشکلات فعلی کشور نمود اقتصادی دارند (رشد پائین و بعضاً منفی، بیکاری، فقر، نابرابری، تورم، کاهش سطح سرمایه گذاری های مولد و …) اما چون ریشه های آنها عموماً غیراقتصادی لذا با فرمول ها ، تئوری ها و توصیه های صرفاً اقتصادی قابل حل نمی باشند. به همین دلیل در سه دهه ی گذشته، تقریباً اغلب قریب به اتفاق فرمول و تئوری های اقتصادی که اقتصاددانان بلد بوده اند، توصیه و در بسیاری موارد در کشور تجربه و اجرا شده است و حاصل آن شرایط فعلی شده است. در واقع در نبود عوامل یا پیش نیازهای غیراقتصادی ، نتایج به کارگیری فرمول های صرفاً اقتصادی هم کم دامنه ، کوتاه مدت و موقت بوده است. همین کج بینی در برخورد با مشکلات اقتصادی باعث شده تا در سه دهه ی گذشته نه تنها جریان پیشرفت و رفاه اقتصادی کشور بر ریلی پایدار قرار نگیرد، بلکه موجب فرصت سوزی و اتلاف منابع انسانی، مالی، فیزیکی و طبیعی فراوانی در کشور نیز شده است. لازم به ذکر است که ناکامی های نسخه های صرفاً اقتصادی الزاماً غلط بودن یا ناسازگار بودن این فرمول ها نبوده و نیست بلکه، این تئوری ها و فرمول ها زمانی اثربخش خواهند بود که پیش نیازهای غیراقتصادی لازم برای پیشرفت اقتصادی وجود داشته باشند. وجود پیش نیازهای غیراقتصادی، منجر به ایجاد بسترهای و ساختارهای لازم برای تأثیرگذاری فرمول های اقتصادی خواهند شد.
با این توصف، در صورت توجه به ضرورت اصلاح ساختارهای غیرتولیدی و غیرتوسعه ای موجود، می توان نیل به افزایش تولید را در یک برنامه میان مدت و بلند مدت برنامه ریزی کرد تا فرصت تغییرات و اصلاحات ساختاری لازم برای پیشرفت و رفاه اقتصادی در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … فراهم گردد. اگر این باور (ضرورت اصلاح پیش نیازهای غیراقتصادی) در تصمیم گیران و تصمیم سازان کشور ایجاد شود، نقطه آغازین حرکت به سوی توسعه ای پایدار که رفاه اقتصادی برای همه مردم جزئی از آن است، خواهد بود.
یقیناً ما در حوزه نظامی در لبه بازدارندگی قرار گرفته ایم ولی برخی از کارشناسان به شوخی می گویند که بله این واقعیت است ولی ما در حوزه اقتصاد متاسفانه در لبه پرتگاه قرار گرفتیم این دو لبه ، دو لبه متفاوتی هستند که قرار گرفتن در هر یک از این دو موقعیت، بسته به نوع مدیریت کردن آنها در صحنه عملیات داشته و دارد.
اما انتخاب مجدد شعار سال با محوریت تولید در شرایط جنگ اقتصادی می تواند حامل یک پیام مهم هم باشد زیرا در جنگ اقتصادی همانند یک جنگ نظامی برای به دست آوردن پیروزی، می بایست همه ارکان جامعه درگیر آن شوند. و اگر بپذیریم مهمترین سلاح ما در مقابل دشمن “آرایش مناسب نظام تولید” در کشور است بنابراین همه ارکان نظام ، شبکه نخبگانی و عموم مردم می بایست به طور جدی در این حوزه ورود و متناسب با مسولیت خود در آن سهم بردارند.