بحران آب در ایران عمیق و چندبعدی است که صرفهجوییهای خانگی تنها حدود ۶٪ از مصرف آب را شامل میشود، در حالی که بیش از ۹۰٪ آب کشور در کشاورزی و ۳٪ در صنعت مصرف میشود. عدم اصلاحات ساختاری در بخش کشاورزی و نبود مدیریت یکپارچه با تداخل مسئولیتها (وزارت نیرو و کشاورزی) باعث تشدید بحران شده است.
ریشه بحران مدیریت نادرست، صدور مجوزهای غیرکارشناسی، برداشت ۳۰٪ آب زیرزمینی توسط چاههای غیرمجاز، و تعرفههای پایین کشاورزی است. تنها ۲۵٪ اراضی کشاورزی به سامانه آبیاری تحت فشار مجهزاند که میتواند مصرف را تا ۵۰٪ کاهش دهد. فقط ۳۰٪ فاضلاب کشور تصفیه میشود که سرمایهگذاری در این بخش منابع آب جدید فراهم میکند. همچنین نصب کنتورهای هوشمند برای کاهش هدررفت ضروری است.
با توجه به اینکه ۶۰٪ منابع آبی ایران از کشورهای همسایه میآید، دیپلماسی آب نیز مهم است. بحران آب محصول خشکسالی، مدیریت ناکارآمد و الگوهای مصرف غلط کشاورزی است و صرفهجویی مردم تنها مُسکن موقت است.
راهحل واقعی نیازمند «جراحی ساختاری» در چهار بُعد است: 1-حاکمیتی: تدوین سند ملی آب با ضمانت اجرایی.2- فنی: نوسازی زیرساختها و توسعه فناوریهای کممصرف. 3- اقتصادی: اصلاح نظام یارانهها و تعرفهگذاری واقعی.4-فرهنگی: ترویج فرهنگ مدیریت آب با مشارکت رسانهها و نهادهای آموزشی و مدنی
*14 درصد اب کشور را افغانی ها مصرف می کنند.*
در یادداشتی قبلا شرح دادم ، مهاجران افغان روزانه حدود ۳۸ میلیون مترمکعب آب در ایران مصرف میکنند که معادل ۱۴ درصد کل مصرف آب کشور است. این رقم قابل توجه است، از سوی دیگر، ایران به دلیل کاهش روزانه حدود ۲ میلیون مترمکعبی از حقآبه هیرمند با چالش جدی در تأمین منابع آبی روبهروست.
تغییرات اقلیمی مانند خشکسالیهای مکرر موجب پدیده «مهاجرت آبی» شدهاند؛ بهطوریکه ساکنان مناطق خشک مانند سیستان و بلوچستان و کویر مرکزی به استانهای شمالی (گیلان و مازندران )مهاجرت کردهاند.طبق گزارش بانک جهانی، کمبود آب حدود ۱۰ درصد از مهاجرتهای درونکشوری بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰ را رقم زده و انتظار میرود این روند با شدت یافتن تغییرات اقلیمی در آینده افزایش یابد.
*جنگ آب آغاز شده است؛ ایران در آستانه بحران حیاتی*
در اواخر دهه 90 و در اوج مناقشات میان سازمان بازرسی کل کشور و نهاد ریاستجمهوری وقت بر سر پروژه سد گتوند، یک روحانی هشدار مهمی داد که در آن زمان کمتر کسی به آن توجه کرد. رئیسجمهور وقت با طعنه پرسید آیا شما میدانی سد را چگونه مینویسند، اما آقای پورمحمدی پیشبینی کرد: «جنگ آینده، جنگ آب است.» اکنون، پس از حدود ۱۴ سال، این هشدار به شکلی فاجعهبار به واقعیت پیوسته است. بحران آب دیگر فقط یک مشکل داخلی نیست، بلکه به چالشی امنیت ملی برای ایران تبدیل شده است؛ اعتراضات محلی، مهاجرتهای اجباری، و تهدیدات زیستمحیطی و اقتصادی روز به روز گستردهتر میشوند.
چرا هشدارها کارشناسی او در لباس روحانیت جدی گرفته نشد و نمی شود ؟ یکی از دلایل اصلی در آن زمان ، سیاسی شدن مسائل حیاتی و ناتوانی در تفکیک منافع ملی از منافع جناحی بود. در آن دوره، فضای سیاسی چنان تنشآلود بود که حتی هشدارهای استراتژیک نیز در میان اختلافات گم شد. برخی تحلیلهای نادرست نیز به این بیتوجهی دامن زدند؛ کارشناسانی ادعا کردند که آب کشور برای زندگی ۲۰۰ میلیون نفر کافی است، تحلیلی که منجر به تصمیمات اشتباه و حس کاذب فراوانی منابع آب شد. امروز نیز کسی مسئولیت این اشتباهات را نمیپذیرد و کشور هزینه سنگینی میپردازد. امروز که شهرها با تنش شدید آبی روبرو هستند، کشاورزی در حال نابودی است و تالابها و رودخانهها خشک شدهاند، میتوانیم درک کنیم که آن هشدار چقدر درست و حیاتی بوده است.
*اب و بحران امنیت ملی*
بحران کمآبی در ایران دیگر تنها یک مسئله زیستمحیطی یا اقتصادی نیست، بلکه به تهدیدی جدی برای امنیت ملی کشور تبدیل شده است. کاهش منابع آب و مدیریت نادرست آن طی سالهای اخیر منجر به اعتراضات گسترده، مهاجرت از مناطق خشکشده، نابودی محیط زیست، و افزایش تنشهای اجتماعی شده است. از سال ۲۰۲۱ تاکنون، تنشهای ناشی از کمآبی در بسیاری از شهرها امنیت داخلی را تحتتأثیر قرار داده و روندی رو به تشدید دارد. سوءمدیریت، تصمیمات کوتاهمدت، و نبود برنامهریزی راهبردی برای استفاده از منابع آبی باعث بروز بحرانهایی شده که هزینههای سنگین سیاسی و اجتماعی برای کشور به همراه داشتهاند.
در شرایطی که تنها ۳۰ درصد مرزهای ایران از نوع آبی هستند، بیتوجهی به سیاستگذاری دقیق برای این مرزها میتواند زمینهساز تهدیدات نظامی و نقض حاکمیت ملی شود. همچنین، بهرهبرداری نادرست و یکجانبه از رودخانههای مرزی بدون در نظر گرفتن حقآبه کشورهای همسایه میتواند به چالشهای امنیتی در سطح منطقهای منجر شود. ایران بهعنوان کشور بالادست در بسیاری از منابع آبی مشترک باید با دیپلماسی فعال، از بروز تنشهای فرامرزی جلوگیری کند. در دنیای امروز، آب تنها یک منبع طبیعی نیست، بلکه موضوعی کاملاً امنیتی است که حتی میتواند زمینهساز درگیری و خشونت شود.
برای عبور از این بحران، کشور نیازمند اصلاحات فوری در نظام حکمرانی آب، سیاستگذاری پایدار، تقویت دیپلماسی منطقهای و موازنه میان توسعه و حفاظت محیط زیست است. در غیر اینصورت، بحران کمآبی میتواند به یکی از اصلیترین عوامل بیثباتکننده آینده ایران تبدیل شود.
*برخی راهکارهای مدیریت بحران آب در ایران:*
• تنوعبخشی منابع آب: استفاده از منابع مختلف مانند آب تصفیهشده، بازیافت شده و نمکزدایی شده برای کاهش فشار بر منابع زیرزمینی و سطحی.
• برنامهریزی تابآور: ایجاد ذخایر آب کافی، طراحی شهری مقاوم و تقویت امنیت منابع آب در برابر خشکسالی و تغییرات اقلیمی، با الگوبرداری از نمونههای موفق جهانی مانند ونکوور، نیویورک و استکهلم.
• اصلاحات ساختاری: مدیریت بهینه حوضههای آبریز، بازنگری در الگوی کشت با جایگزینی محصولات پرمصرف با گونههای کمآببر، مقابله با چاههای غیرمجاز با نظارت هوشمند و جریمههای سختگیرانه، و اصلاح نظام قیمتگذاری آب برای ایجاد انگیزه صرفهجویی.
• فناوریهای مکمل: نصب کنتورهای هوشمند برای پایش دقیق مصرف و شناسایی نشتها، توسعه تصفیهخانههای فاضلاب برای بازگرداندن پساب به چرخه مصرف، و گسترش آبیاری تحت فشار که میتواند تا ۵۰٪ مصرف آب کشاورزی را کاهش دهد.
• دیپلماسی فعال: مدیریت منابع آبی مشترک با کشورهای همسایه به ویژه با توجه به اینکه ۶۰٪ منابع آب ایران از مرزها سرچشمه میگیرد، از طریق همکاری منطقهای و دیپلماسی آب.
البته این اقدامات باید در چارچوب اصلاحات ساختاری و برنامهریزی بلندمدت انجام شود، چرا که بحران آب ایران ترکیبی از عوامل طبیعی، مدیریتی و رفتاری است که فقط با راهکارهای جامع و بنیادی قابل حل است. *و این مهم از عهده این وزیر نیرو بر نمی آید.*
سجادی پناه