در روزهایی که بحث چندنرخیکردن گازوئیل و مقابله با قاچاق سوخت بار دیگر در صدر توجهها قرار گرفته، بسیاری از تصمیمگیران گمان میکنند اگر مرزها را بهتر کنترل کنند، بحران حل خواهد شد. اما واقعیت بسیار عمیقتر از آن است:
مسئله اصلی قاچاق نیست؛ زیرساخت حملونقل کشور است که در آستانه فروپاشی قرار دارد.
بر اساس آمارهای رسمی، بیش از یکسوم ناوگان سنگین کشور فرسوده است. کامیونهایی با عمر بیش از ۲۰ سال، در حالیکه میانگین جهانی عمر ناوگان کمتر از ۱۰ سال است در جاده ها در حال حرکتند که بهطور متوسط ۳۰ درصد بیشتر از استاندارد جهانی سوخت مصرف میکنند.
یعنی همان سوخت یارانهای که قاچاق آن موجی از نگرانیها را برانگیخته، در داخل کشور و توسط ناوگانی ناکارآمد، به شکلی قانونی هدر میرود.
اگر تصور کنیم با کنترل مرزها و سختگیری بر صدور بارنامه میتوان ریشه قاچاق را خشکاند، تنها به سطح بحران پرداختهایم. زیرساخت لجستیکی کشور، شامل ناوگان، شبکه جادهای، و نظام حمایتی از حملونقل، بهشدت مستهلک و ناکارآمد شده است.
بدون نوسازی ناوگان، اصلاح نظام تعرفهای و بانکی، و بازنگری در سازوکار تخصیص یارانه سوخت، هیچ سیاستی – اگر درست هم طراحی شده باشد- به نتیجه نخواهد رسید.
فراموش نکنیم که قاچاق، معلول است؛ نه علت. و زیرساخت، مسأله اصلی است که نمیتوان با برخوردهای مقطعی آن را نادیده گرفت.
سجادی پناه