سجادی پناه 18 اردیبهشت 1400 - 4 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر مجید سجادی پناه (استاد دانشگاه)

«صندوقچه اسرار دولت» چقدر عرض و طول دارد ؟

یادداشت منتشره شده در روزنامه شرق به تاریخ 18/2/1400
«صندوقچه اسرار دولت» چقدر عرض و طول دارد؟ مجید سجادی‌پناه‌- ‌استاد دانشگاه ‌آمار واقعی مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در کنار آمار طلاق، بی‌کاری، تورم، قاچاق کالا، فساد، بدهی‌های دولت و مانند بسیاری از آمارهای دیگر، تبدیل به یک راز مگو شده و رهسپار صندوقچه اسرار دولت می‌شود و این سؤال را در اذهان مردم می‌رویاند که مگر طول، عرض و عمق این صندوقچه اسرار چقدر است و چقدر گنجایش دارد؟ و چه زمانی قرار است درِ آن روی برنامه‌ریزان کشور گشوده شود تا آنها با اتکا به آمار و اطلاعات واقعی، به برنامه‌ریزی برای کشور اقدام کنند؟ زمانی ابعاد این مسئله مهم پدیدار می‌شود که بدانیم متوسط تحقق اهداف شش برنامه توسعه در بعد از انقلاب به روایت دستگاه‌های نظارتی، تنها بین 30 تا 40 درصد بوده است؛ یعنی نظام برنامه‌ریزی کشور مبتنی بر آمال و آرزوهای مدیران تنظیم می‌شود نه بر اساس آمار و اطلاعات واقعی و ظرفیت‌های موجود در کشور! زمانی که یکی از مسئولان سازمان ثبت‌ احوال کشور اعلام می‌کند از این پس آمار طلاق در کشور اعلام نمی‌شود، زیرا آمار صرف، دردی را دوا نمی‌کند یا وقتی سخنگوی سازمان ثبت‌ احوال به‌عنوان مرجع رسمی آمار مرگ‌‌‌و‌میر در کشور می‌فرماید بنا بر درخواست ستاد ملی مقابله با کرونا، آمار فوتی کشور را اعلام نمی‌کنیم، هیچ‌گونه حساسیتی برای دست‌اندرکاران برنامه‌ریزی کشور ایجاد نمی‌شود و آنها فریاد وامصیبتا سر نمی‌دهند که از این پس ما چگونه قادر خواهیم بود بدون آمار و اطلاعات واقعی در هزاره سوم برای 83 میلیون نفر برنامه‌ریزی کنیم. شاید هم مکرر آنها گفته باشند و هم‌اکنون به بی‌حسی موضعی رسیده‌اند. نمی‌دانم! ولی اگر بپذیریم که سقف نظام برنامه‌ریزی بر دو ستون اصلی «آمار» و «آمایش سرزمین» قرار دارد، آنگاه برای انتشار پیوسته آمار و اطلاعات که منجر به استحکام بدنه کارشناسی شده و به مراکز سیاست‌گذاری و مردم قدرت برنامه‌ریزی می‌بخشد، ارزش بیشتری قائل خواهیم شد. ولی از آنجایی که گردش اطلاعات در عالم سیاست به اندازه گردش پول در عالم اقتصاد اهمیت دارد، برخی از مدیران این اطلاعات ارزشمند را ملک پدری خود تلقی می‌کنند و در به‌اشتراک‌گذاشتن آنها با دیگران خست به‌ خرج می‌دهند؛ چراکه تصور می‌کنند این اطلاعات انباشته برای آنها تولید قدرت می‌‌کند و به‌جای گردش منظم اطلاعات و انتشار پیوسته داده‌ها، این اطلاعات را به صورت ناگهانی و تجمیع‌شده، آن‌هم در مصاحبه‌های پراکنده، به مردم اعلام می‌کنند تا با انفجار این اطلاعات، به قدر کفایت مرکز توجه رسانه‌ها و مردم قرار ‌بگیرند. نتیجه ملموس این نوع اقدامات، آن است که هیچ اهتمامی برای ایجاد زیرساخت مناسب برای انتشار جامع و پیوسته داده‌ها و اطلاعات در کشور به‌ وجود نمی‌آید. 
اعلام‌نکردن آمار و اطلاعات از سوی مدیران ارشد، درست مانند سر را به‌مثابه کبک زیر برف بردن است؛ یعنی مدیران به‌جای حمله همه‌جانبه به «مسئله»، همواره عادت به دور زدن آن پیدا کرده‌اند و معمولا یا اقدام به پاک‌کردن صورت‌مسئله می‌کنند یا «حل» آنها را با فضاسازی، گذر زمان یا با وعده بزرگ به آینده می‌سپارند. ولی تصور نمی‌کنند که امروز با برداشته‌شدن «مرزهای رسانه»، اعم از حقیقی و مجازی، دیگر قادر نخواهند بود به دور مردم حصار کشیده و آنها را محروم از آمار و اطلاعات نگه دارند؛ زیرا هرگونه تأخیر در انتشار اطلاعات از مراجع رسمی، در واقع تیری است که مستقیم به پیشانی اعتماد عمومی مردم شلیک می‌شود. پشت‌کردن به اعتماد عمومی منجر به فرسایش سرمایه اجتماعی خواهد شد و زمانی که دولت‌ها به همراهی مردم برای رفع بحران‌ها نیاز دارند، آنگاه متوجه می‌شوند که مردم به آنها بی‌اعتنایی می‌کنند؛ زیرا بر سرمایه اجتماعی که سوخت اصلی و موتور محرکه این همراهی است، قبلا با اقدامات‌ خود چوب حراج زده‌‌اند. یادتان می‌آید وزیر بهداشت التماس می‌کرد به مسافرت نروید، اما صف 60 کیلومتری خودرو در جاده‌های مازندران تشکیل می‌شد؟ این اقدامات نتیجه همان بی‌اعتمادی‌هاست! بنابراین اهمیت و ضرورت انتشار پیوسته اطلاعات در زمان بحران، به‌خصوص بحرانی که موضوع آن با جان انسان‌ها در ارتباط است، نظیر بیماری کرونا، چندین برابر خواهد بود. درست است که وقتی یک بیماری گسترده در کشور وجود دارد، به‌دست‌آوردن تصویر درستی از آن بیماری از طریق شمارش و تجمیع آمارها بسیار دشوار است و هیچ کشوری هم نمی‌تواند ادعا کند آمارش مطابق با واقعیت است. کشورهای توسعه‌یافته‌ای که مدعی آمار درستی هم بودند، نظیر ایرلند، بلژیک، فرانسه، شیلی، کلمبیا، سوئد، برزیل و انگلیس، بعدها مشخص شد آمار فوتی آنها با واقعیت بیش از 30 درصد اختلاف داشته است، اما این اختلاف 30‌درصدی در مقابل اختلاف دو‌و‌نیم‌برابری میزان فوتی‌های کشور ما که از سوی معاون وزیر بهداشت اعلام می‌شود، قابل چشم‌پوشی است. نتیجه بسیار ساده‌ای که از مقایسه بین این دو آمار می‌توان گرفت، آن است که نتایج حاصل‌شده از برنامه‌ریزی کشور ما در زمینه کرونا به میزان دو و نیم برابر با واقعیت انحراف دارد! اعلام چنین اعدادی با این درجه از انحراف، موجب دورانگاشتن بیماری در افکار عمومی می‌شود و حساسیت آنها را به این بیماری کاهش خواهد داد و علاوه بر آن، یک پیام ضمنی را نیز به همراه خودش منتشر می‌کند و آن این است که ما سیاست‌گذاران به مشارکت شما برای مواجهه با بیماری نیازی نداریم و خودمان آن را کنترل می‌کنیم. درحالی‌که مقابله‌کننده اصلی در همه‌گیری کرونا، مردم هستند و آنها برای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی‌های خودشان به آمار و اطلاعات دقیق از اوضاع پیرامونی خود نیاز مبرم دارند. در روزهای نخست این همه‌گیری، به‌خوبی به یاد داریم که اعلام آمار رسمی و واقعی کشورهای توسعه‌یافته چند برابر آمار فوتی‌های کشورمان بود و ما خوشحال از این فاصله، آن را نتیجه مطلوب عملکرد مدیریتی خودمان در نظام بهداشت و درمان می‌دانستیم و با افتخار تقاضای صدور این تجربه را به آنها می‌کردیم، اما اصلا تصور نمی‌کردیم آنها با اعلام این آمار واقعی مبتلایان و فوتی‌های کرونا در کشورشان، توانستند تمام مراکز برنامه‌ریزی خود را برای مقابله با چنین بیماری‌ای مسلح کنند؛ به‌گونه‌ای که امروز شیوع بیماری را برعکس کشور ما نه‌تنها کنترل کردند، بلکه در حال بازگرداندن مردم به زندگی عادی خودشان هستند. این در حالی است که ما همچنان با یک رشد فزاینده در همان مسیر گذشته طی طریق می‌کنیم. سازمان ثبت‌ احوال پیش از بروز همه‌گیری، تعداد اسناد فوت را با هر علتی که فوت اتفاق افتاده بود، هر سه ماه یک بار به تفکیک استان‌های کشور منتشر می‌کرد، اما الان که در وسط بحران قرار داریم و می‌بایست اسناد فوت ثبت‌ احوال و تعداد دفن در آرامستان‌های شهرهای بزرگ به صورت روزانه به تفکیک سن، جنسیت، تفکیک شهرستان و در شهرهای بزرگ به تفکیک مناطقشان منتشر شود، می‌بینیم که از پاییز سال گذشته به‌هیچ‌وجه آمارهای فوتی‌ها اعلام نمی‌شود؛ زیرا در فصل بهار 99 آمار اعلامی این سازمان با آمار فوتی‌های وزارت بهداشت فاصله بسیار زیادی پیدا کرده بود. بنابراین فقدان آمار و اطلاعات دقیق فوتی‌ها، امکان تشخیص دلایل افزایش آن را مشکل می‌کند؛ زیرا مدیران قادر نیستند علل شدت‌گرفتن بیماری و عقب‌ماندن نظام تشخیص و درمان را کشف کنند و قادر نیستند دلیل این افزایش را خستگی و فرسایش کادر درمان بدانند یا وحشی‌شدن ویروس کرونا در طول زمان؛ چرا‌که داده‌ها و اطلاعات کافی برای راستی‌آزمایی و آزمون فرضیه‌ها در اختیارشان نیست. فراموش نکنیم چین هم در ابتدای شیوع کرونا، این موضوع را پنهان می‌کرد، اما به سرعت فهمید که چاره کار در پنهان‌کاری نیست و نباید با انتشاردهندگان آمار اصلی کرونا برخورد امنیتی کرد؛ زیرا وقتی آمار و اطلاعات به‌جای راهی‌شدن به صندوقچه اسرار دولت در معرض افکار عمومی قرار می‌گیرد، باعث می‌شود مردم عاقلانه‌تر، اندیشمندانه‌تر، ادراکی‌تر و از روی تأمل بیشتر تصمیم‌گیری و اقدام کنند.

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *