اسرائیل، همان ویترین طلایی که غرب سالهاست در نمایشگاه سیاست بینالملل میچرخاند، از بیرون پرچم آزادی و لیبرالدموکراسی را تکان میدهد، اما درونش، حقیقت را با طناب سانسور به صندلی بسته است. اینجا، کشتن فقط با گلوله نیست؛ تصویر را میکشند، صدا را میکشند، حافظه را میکشند.
غزه امروز شبیه سیاهچالهای است که نور هم از آن عبور نمیکند؛ هر خبر، هر عکس، هر صدای زخمی، پیش از رسیدن به افکار عمومی جهان، در لایههای فیلتر، پروپاگاندا و «امنیت ملی» خفه میشود. بیمارستان را با موشک میزنند، بعد روایت را جراحی میکنند تا جنازهها هم متهم شوند. و بگویند کار حماس بوده است.
دفاتر رسانهای منتقد، یکییکی بسته میشوند؛ الجزیره از قدس بیرون رانده میشود؛ خبرنگاران فلسطینی، نهفقط با دوربین که با جانشان هدف قرار میگیرند. از اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز، ۱۲۴ خبرنگار و کارمند رسانه در غزه کشته شدهاند، آماری که حتی جنگهای قرن بیستم به آن نرسیدند. و همزمان، شرکتهای فناوری غربی، از فیسبوک تا ایکس، تبدیل به بازوی دیجیتال سانسور میشوند، خون را از صفحهها میشویند و لبخند «ارتش اخلاقی» را تثبیت میکنند.
غرب، همان قاضی پرهیاهویی که برای یک پوستر در هنگکنگ حکم آزادی بیان صادر میکند، اینجا یا ساکت است یا شریک جرم. معیارهای دوگانهاش نهتنها بوی ریا میدهد، که بوی تبانی دارد.
این سانسور، تاکتیک موقت نیست؛ پروژهای بلندمدت است برای بازنویسی حافظه جهان. اگر این دیوار فرونریزد، کتابخانه اسکندریه اینبار در عصر اینترنت خواهد سوخت، نه با آتش مشعلها، که با حذف سیستماتیک هر تصویر، هر کلمه و هر حقیقتی که مزاحم روایت رسمی باشد. و آن روز، وقتی جهان در برابر خرابههای حقیقت ایستاد، تنها یک جمله باقی خواهد ماند: ما همه میدانستیم، اما نگاهمان را دزدیدیم.
سجادی پناه