سجادی پناه 30 تیر 1404 - 11 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

حشد شعبی و استراتژی فراسرزمینی تل‌آویو؛ هدف‌گیری بازوی منطقه‌ای ایران

تحولات اخیر سوریه، به‌ویژه ناآرامی‌های سویدا، نباید صرفاً به‌عنوان رخدادهایی داخلی این کشور تلقی شوند، بلکه بخشی از نبردی راهبردی علیه محور مقاومت‌اند. این تحرکات در چارچوب یک سناریوی کلان امنیتی قابل تحلیل‌اند که هدف آن تضعیف زیرساخت‌های جبهه مقاومت در سراسر منطقه است. در این نبرد، اسرائیل با اتخاذ استراتژی «ضربه‌های فراسرزمینی» در تلاش است تا نقاط کلیدی این محور، را یکی یکی مورد هدف قرار دهد.

حشد شعبی برای اسرائیل یک هدف راهبردی است. این گروه با بیش از ۱۶۰ هزار نیرو، توان موشکی و نفوذ اجتماعی بالا، بخشی حیاتی از بازدارندگی محور مقاومت در برابر اسرائیل و دیگر بازیگران مداخله‌گر است. اسرائیل، حشد را بازوی منطقه‌ای ایران و بخشی از ساختار ژئوپلیتیکی “هلال شیعی” می‌داند و تضعیف آن را گامی کلیدی در پروژه مهار نفوذ تهران تلقی می‌کند. حضور حشد در مرزهای عراق و سوریه، از منظر تل‌آویو، عاملی استراتژیک برای تعمیق عمق دفاعی ایران. حملات 2024 اسرائیل به مواضع حشد در سوریه، نشانه‌ای آشکار از اجرای راهبرد فراسرزمینی تل‌آویو برای تضعیف این بازوی نظامی است.

از سوی دیگر، حشد شعبی نه‌تنها در مقابله با داعش، بلکه در حفظ تمامیت ارضی عراق و ثبات امنیتی آن نقش اساسی ایفا کرده است. تضعیف آن نه‌فقط به معنای کاهش توان محور مقاومت، بلکه تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی عراق و توازن قدرت در برابر گروه‌های تکفیری است.

واکنش‌های بین‌المللی به نقش و جایگاه حشد نیز متضاد و چندیعدی است. آمریکا و برخی متحدانش، از جمله عربستان، حشد را تهدیدی برای منافع خود دانسته و برخی گروه‌های وابسته به آن مانند کتائب حزب‌الله را در فهرست تروریستی قرار داده‌اند. آن‌ها از ادغام یا مهار تدریجی این نیرو برای کاهش نفوذ ایران حمایت می‌کنند. در مقابل، ایران و محور مقاومت، حشد را نیرویی مشروع در چارچوب دفاع ملی عراق و منطقه می‌دانند. روسیه نیز ضمن مخالفت با حملات آمریکا و اسرائیل، آن‌ها را عامل بی‌ثباتی و نقض حاکمیت عراق تلقی می‌کند. دولت عراق نیز همواره بر رسمی‌بودن جایگاه حشد در ساختار دفاعی کشور تأکید داشته و هرگونه حمله خارجی به آن را تهدید علیه امنیت ملی می‌داند.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان مغز متفکر محور مقاومت، با تقویت عمق استراتژیک در سوریه و عراق و پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی از نیروهای مقاومت، در تلاش برای ایجاد یک جبهه متحد در برابر اسرائیل است. سیاست ایران در قبال حملات اسرائیل، ترکیبی از صبر استراتژیک و پاسخ‌های حساب‌شده است؛ رویکردی که پیام انسجام و آمادگی محور مقاومت را به تل‌آویو مخابره می‌کند.

با این حال، چالش‌هایی همچون گسترش عملیات فراسرزمینی اسرائیل، تحریم‌های اقتصادی غرب و ناآرامی‌های داخلی در عراق، لبنان و سقوط دولت سوریه انسجام محور مقاومت را با تهدید مواجه کده است. بنابراین تحولات سوریه، به‌ویژه حملات به مواضع حزب‌الله، حشد شعبی یا نیروهای ایرانی، تنها در چارچوب مرزهای این کشور قابل تحلیل نیست، بلکه بخشی از نبردی ترکیبی برای بازطراحی موازنه قدرت در کل منطقه است.

بنابراین تحولات سوریه به‌عنوان صحنه‌ای استراتژیک برای تقابل محور مقاومت و اسرائیل، نشان‌دهنده تعمیق نبرد فرامرزی است. هرگونه تلاش برای تضعیف این محور، از جمله حملات به حشد شعبی، بخشی از پروژه‌ای کلان برای مهار نفوذ منطقه‌ای ایران و تجزیه شبکه مقاومت است. حشد شعبی، با جایگاه راهبردی خود در مرزهای غربی عراق، عملاً در کانون این تقابل قرار دارد. غفلت از ابعاد فراسرزمینی و فراملی این تحولات، منجر به تحلیل‌های ناقص و در نهایت راهبردهای ناکارآمد خواهد شد. و درک این پیوستگی، و شناخت دقیق از استراتژی «ضربه‌های فراسرزمینی» اسرائیل، نه‌تنها برای تحلیل صحیح تحولات میدانی، بلکه برای طراحی پاسخ‌های هوشمند و بازدارنده، ضروری و حیاتی خواهد بود

سجادی پناه

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *