توافق ارمنستان و آذربایجان فردا در کاخ سفید همزمان با پایان مهلت زمانی امریکا به روسیه در ظاهر، صلحیست میان ایروان و باکو؛ ولی در باطن، تهاجمیست علیه تاریخ، علیه جغرافیا، و علیه حقیقت. قفقاز، این حلقهی آتش، بدل شده به آزمایشگاه مهندسی نظم جهانی جدید. دیگر خبری از گروه مینسک نیست. روسها حذف شدند، فرانسویها خنثی، و آمریکاییها فاتح میداناند – نه با تفنگ، که با طرحی به نام را ه ترامپ TRIPP، که ردّ پایش از کاخ سفید تا تل آویو، کشیده شده است
ترامپ نه پیامآور صلح، که بازیگر ماهر تئاتریست به نام جنگ با لبخند. توافقی که میان ایروان و باکو بسته شد، نه برای پایان دادن به خصومت، که برای آغاز بازیای جدید است: بازیای که در آن، ایران به حاشیه رانده میشود، روسیه از خاور قفقاز اخراج میگردد، و اسرائیل بیصدا اما خونسرد، تا عمق شاهرگ ژئوپلیتیک ایران نفوذ میکند.
آیا این صلح است؟ نه! این، پیروزی بدون جنگ آمریکا بر روسیه است؛ مدلی آمریکایی از صلح که بیش از آنکه به آشتی بیندیشد، به نفوذ، تسلط، و محاصره میاندیشد.
مکانیزمهای دیپلماتیک روسیه در قفقاز فرو ریختهاند. گروه مینسک، همان بازوی نرم مسکو، سر بریده شد. در حالیکه پوتین در اوکراین زمینگیر است، در قفقاز نیز از پشت خنجر خورده است. آمریکایی که زمانی از درون باتلاق خاورمیانه فریاد بازگشت میداد، امروز در لباس نجاتدهنده ظاهر شده، اما نه برای نجات؛ برای تغییر در نقشه هژمونی اوراسیا.
و ایران… ایرانی که زمانی ارمنستان را همپیمان سنتی میخواند، اکنون باید شاهد نابودی کریدور شمال-جنوب و میدانداری کریدورهای تحت حمایت ناتو و اسرائیل باشد. در شمال، اسرائیل از پنجرهی باکو وارد شده؛ در غرب، ترکیه بازیگر فعال میدان است؛ در جنوب، کشورهای عربی با کارت ابراهیم، آینده را میخرند. و تهران؟ همچنان پرشور و با استقامت ایستاده است، اما تنها.
در این میدان، ترامپ با کیسهای پر از امضا، و دستی بر ماشه، بهدنبال شرافت ازدسترفته آمریکاست. او آمده تا با معادلات قفقاز، شکست در اوکراین ، ناکامی در ایران و غزه را جبران کند. گویی میخواهد به دنیا بقبولاند که هنوز هم جهان بدون امضای واشنگتن، بیاعتبار است.
آمریکا به جهان میگوید که بهدنبال صلح است، اما صلحی که بر آوار خاکستر قدرتهای رقیب بنا شود. صلحی که حلقه محاصره را بر گردن ایران و روسیه تنگتر کند. و چه استعارهای روشنتر از آنکه “صلح قفقاز”، درست زمانی اعلام میشود که در اوکراین، گلوله میبارد؟
این صلح نیست، تنفس مصنوعی ژئوپلیتیکی نظم آمریکاییست.
در سیاست، آنچه مینویسند، آنی نیست که میشود، حقیقت همیشه پشت پردهها پنهان می ماند. آنچه توافق نامیده میشود، میتواند توطئهای ژرف، طرحی برای تسلط، یا سکوتی پیش از طوفان باشد. جهان ما، جهان فریبهاست؛ و قفقاز، تازهترین صحنهی نمایشیست که در آن، هر مهرهای، قربانی است؛ مگر آنکه خود شطرنجباز باشد.
و ایران و روسیه؟ اگر همچنان تماشاچی بماند، دیر یا زود، خود صفحهی شطرنج خواهد شد.