در قسمت قبل گفتیم در ظاهر، تعطیلی شهرها در واکنش به بحرانهایی مانند آلودگی هوا، کمبود برق، خشکسالی یا گرمای شدید، اقدامی پیشگیرانه برای حفظ سلامت و رفاه عمومی است. اما وقتی این تعطیلیها تکرار شده و بهجای برخورد با ریشه بحرانها به عنوان «راهحل» مطرح میشوند، نه تنها نشانهای از ناتوانی اجرایی و ضعف مدیریت کلاناند، بلکه به تدریج زیرساختهای امنیتی کشور را دچار فرسایش خاموش میکنند.
حکمرانی در هر نظام سیاسی، متکی بر سه رکن اساسی است: کارآمدی، پاسخگویی و اعتماد عمومی. وقتی دولتها بحرانهای مزمن را با راهکارهای مقطعی چون تعطیلی، خانهنشینی و بستن درها مدیریت میکنند، عملاً به جامعه این پیام را منتقل میکنند که:
«ما توانایی حل مسئله را نداریم؛ تنها کاری که از ما برمیآید، توقف موقت زندگی شماست.»
این پیام، اگر تکرار شود، منجر به فرسایش مشروعیت حاکمیت خواهد شد و در لایههای عمیقتر، بنیانهای امنیت اجتماعی و روانی جامعه را متزلزل میکند.
همان طوری که گفته شد اعتماد عمومی، ستون فقرات امنیت داخلی است. تعطیلیهای بیبرنامه و بدون راهحل بلندمدت، مردم را به این باور میرساند که دولت نه تنها کارآمد نیست، بلکه برنامهای هم برای خروج از بحران ندارد. این بیاعتمادی، زمینهساز بیثباتی روانی، نافرمانی مدنی، و گسترش نارضایتی عمومی میشود.
در شرایطی که شهروندان بارها تحت فشار قطعی برق، بیآبی، گرما یا آلودگی قرار میگیرند و پاسخ آن تنها یک تعطیلی موقت است، احساس تحقیر و نادیدهگرفتهشدن در آنان ایجاد میشود. این احساس، در بلندمدت میتواند به رفتارهای اعتراضی، و بحرانهای امنیتی منجر شود، بهویژه اگر گروههای فرصتطلب آن را هدایت کنند.
در مواجهه مکرر با بحرانهای زیستمحیطی و زیرساختی، نهادهای امنیتی کشور نیز ناچار میشوند انرژی و منابع خود را صرف کنترل تبعات اجتماعی و روانی بحرانها کنند، نه ریشهکنی تهدیدات. این موضوع، ضریب آمادگی نظام را برای مقابله با تهدیدات واقعیتر مانند حملات سایبری، تروریسم یا شورشهای خارجی، کاهش میدهد.
تعطیلیهای ناشی از بحرانهای مکرر، اگرچه بهظاهر تصمیمی مدیریتی و از سر اضطرار هستند، اما در واقع شکلی از خودافشایی ضعف سیستماتیک دولتی اند. آنها بهمرور باعث میشوند:
1-مشروعیت و اقتدار دولت تضعیف شود
۲- مردم به سمت راهحلهای غیررسمی یا مهاجرت سوق پیدا کنند
۳-شبکههای معاند از این ضعف برای تبلیغات منفی بهرهبرداری کنند
بنابراین برای حفظ امنیت ملی، نه فقط باید از تهدیدات خارجی مراقبت کرد، بلکه باید ریشههای فرسایش داخلی را نیز شناخت و اصلاح کرد. تعطیلی، اگر به رویه تبدیل شود، خود یک «تهدید نرم امنیتی» است که پیکره حاکمیت را از درون تضعیف میکند.
راه نجات، نه در خاموشکردن و متوقف کردن جامعه، بلکه در روشنگری، اصلاح ساختارها، توسعه زیرساختها و بازسازی اعتماد عمومی است. امنیت ملی، نه با تعطیلی، بلکه با توانمندسازی نظام حکمرانی دولتی تقویت میشود.
سجادی پناه