تعطیلیهای پیدرپی شهرها بهظاهر اقدامی مصلحتاندیشانه برای حفظ سلامت عمومی در مواجهه با بحرانهایی مانند آلودگی هوا، کمبود انرژی، خشکسالی یا گرما تلقی میشوند، اما در شرایط ناپایدار امنیتی منطقه، همین تعطیلیها میتوانند به بستری برای آسیبپذیریهای امنیتی تبدیل شوند. با تغییر ماهیت تهدیدات از جنگهای آشکار و نظامی به جنگهای پنهان و هوشمند، آسیبپذیریهای ناشی از اختلال در نظم عمومی بیشتر نمایان میشود. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، بهویژه با بهرهگیری از توان اطلاعاتی و فناوریهای نوین، مسیر تقابل خود با جمهوری اسلامی ایران را از رویارویی مستقیم به شیوههای ترکیبی و نامحسوس تغییر داده است؛ دیگر هدف حمله موشکی یا بمباران نیست، بلکه فرسایش اعتماد اجتماعی، تضعیف ساختارهای مدیریتی و ایجاد اختلال در نظم عمومی کشور در دستور کار قرار دارد.
در چنین چارچوبی، تعطیلیهای مکرر نهتنها عملکرد دستگاههای خدماترسان را مختل میکند، بلکه باعث فرسودگی روانی جامعه، افزایش اضطراب عمومی، و شکلگیری فضای ناامیدی و بیاعتمادی نسبت به نهادهای رسمی میشود. این وضعیت برای دشمنان، بهویژه در قالب جنگهای شناختی، فرصت بسیار مناسبی برای نفوذ و تخریب از درون فراهم میآورد. هنگامی که سازمانها و مراکز حساس در وضعیت نیمهفعال یا تعطیل هستند، ظرفیت نظارتی کاهش مییابد، پاسخگویی در حوزه سایبری کند میشود و شرایط برای انجام عملیات خرابکارانه، نفوذ اطلاعاتی، یا بهرهگیری از تجهیزات آلوده و جاسوسافزارها مهیا میگردد. در همین دورهها، بازیگران متخاصم با استفاده از فرصت ایجادشده، میتوانند به اجرای حملات سایبری، استخراج دادههای طبقهبندیشده، یا مختلسازی زیرساختهای حیاتی بپردازند.
افزون بر این، در روزهای تعطیلی، استفاده گستردهتر کاربران از فضای مجازی، منبعی ارزشمند برای تحلیل رفتارهای اجتماعی، شناسایی نقاط نارضایتی، و جهتدهی افکار عمومی توسط رسانههای معاند فراهم میکند. چنین فضاهایی به بستر تبلیغاتی مناسبی برای القای ناکارآمدی نظام مدیریتی کشور تبدیل میشوند؛ بهویژه وقتی دولتها بهجای حل ریشهای بحرانها، صرفاً به اقدامات موقت و انفعالی مانند تعطیلی متوسل میشوند. این روند، بینظمی در عملکرد دستگاهها و ناهماهنگی در مدیریت بحران را برجسته میسازد و امنیت ملی را با چالش مواجه میکند.
رژیم اسرائیل با درک و بهرهبرداری دقیق از شکافهای ناشی از این تعطیلیها، راهبردهای خود در حوزه جنگهای پنهان و اطلاعاتی را بر پایه همین اختلالها بنا نهاده است. در بسیاری از موارد دیده شده که همزمان با تعطیلیهای گسترده، شدت فعالیتهای خرابکارانه، حملات سایبری و تلاش برای نفوذ اطلاعاتی افزایش یافته است. ضعف نظارت انسانی در این شرایط، امکان سوءاستفاده از سامانهها را بالا میبرد و تجهیزات آلوده آسانتر وارد ساختارهای حیاتی میشوند.
در چنین وضعیتی، نباید تعطیلیهای گسترده را تنها بهعنوان تصمیماتی مدیریتی و کوتاهمدت دید، بلکه لازم است این تصمیمها با در نظر گرفتن ابعاد امنیتی اتخاذ شوند. بیتوجهی به این ملاحظات، میتواند همین ابزار موقتی را به نقطه ضعف جدی برای کشور تبدیل کند؛ نقطهای که دشمنان با دقت آن را هدف قرار میدهند تا امنیت، انسجام و اعتماد عمومی را از درون تضعیف کنند.
سجادی پناه