ابهام هدفمند در "خط پایان" توضیح: ایالات متحده در لحظات حساس مذاکرات با تغییر مکرر خواستهها و ابهامافکنی، مسیر توافق را پیچیده و طولانی میکند و امید طرف مقابل را کاهش میدهد. هدف از این استراتژی : ایجاد حس بیپایانی مذاکرات، افزایش بیاعتمادی و فشار روانی برای کاهش انگیزه و تضعیف موضع دیپلماتیک ایران.
1- بدنامسازی سیستماتیک ایران در عرصه جهانی
توضیح : از نخستین روزها، آمریکا ایران را با برچسبهایی چون «حامی تروریسم»، «نقضکننده حقوق بشر»، «تهدید هستهای» و «غیرمنطقی و افراطی» معرفی کرده است تا چهرهای منفی و غیرقابل اعتماد از کشور بسازد.
هدف از این استراتژی : کاهش مشروعیت ایران در افکار عمومی جهانی، ایجاد زمینه مناسب برای تحریمها، فشارهای سیاسی و حتی اقدامات نظامی، و جلوگیری از شکلگیری همدلی و حمایت بینالمللی از ایران.
2- فرسایش استراتژیک
توضیخ: ایالات متحده با راهبردی تدریجی، تلاش میکند حاکمیت و جامعه ایران را از درون فرسوده کند. این سیاست با فشارهای اقتصادی، سیاسی و روانی، نارضایتی و ناامیدی را گسترش داده و به تضعیف انسجام داخلی و اراده مقاومت منجر میشود.
هدف از این استراتژی : ایجاد حس درماندگی ساختاریافته و کاهش تابآوری ملی در برابر فشارهای خارجی است.
3- مهندسی تصویرسازی از ایران در رسانههای بینالمللی
توضیح : رسانههای بینالمللی، همسو با سیاستهای آمریکا، تصویری منفی و یکسویه از ایران بهعنوان کشوری بحرانساز و غیرقابل اعتماد ارائه میدهند..
هدف از این استراتژی : ایجاد انزوای دیپلماتیک، کاهش نفوذ منطقهای و دلسرد کردن سایر کشورها از تعامل با تهران است؛ بخشی از یک جنگ رسانهای هدفمند برای فشار حداکثری
4- دوگانهسازیهای روانی برای فشار داخلی
توضیح : آمریکا با ارسال پیامهای متضاد به مردم و حاکمیت، تلاش میکند شکافهای داخلی را تعمیق بخشیده و انسجام ملی را تضعیف کند.
هدف ازاین استراتژی : ایجاد دوقطبی مردم/نظام و تسهیل فروپاشی تدریجی ساختار قدرت طراحی شده است.
5- بازی با دولت ها: تمجید / تهدید / بیاعتبارسازی
توضیح: آمریکا با نوسان حسابشده میان “تهدید، تمجید تاکتیکی” و ب”یاعتبارسازی شخصیتهای سیاسی ایران”، سعی دارد بر موازنه درونی قدرت تأثیر بگذارد؛ از جمله از طریق پیامهای پنهانی، دیدارهای گزینشی یا برجستهسازی رسانهای افراد خاص.
هدف از این استراتژی : تضعیف اعتماد داخلی و برهمزدن انسجام در سطوح تصمیمگیری برای کاهش کارآمدی و ثبات نظام.
6- طراحی چارچوب ذهنی اولیه
توضیح: آمریکا پیش از مذاکرات، با تکرار برچسبهایی مانند «تهدید هستهای» یا «حمایت از تروریسم»، چارچوب ادراکی خاصی را بر افکار عمومی و مذاکرهکننده مقابل تحمیل میکند تا فضای گفتوگو را از پیش شکل دهد.
هدف از این استراتژی : شروع مذاکره از موضع اتهام، قراردادن ایران در وضعیت دفاعی روانی و بههم زدن تعادل در روند مذاکرات به نفع آمریکا.
7- استفاده هدفمند از بحرانها
توضیح: ایالات متحده در مواقع بحرانساز (ناآرامیهای داخلی، تنشهای منطقهای و…)، با انتشار پیامهای مذاکرهمحور، فضای رسانهای و روانی را مدیریت میکند تا بر تصمیمسازی در ایران تأثیر بگذارد. این پیامها بخشی از جنگ ادراکی هستند، نه لزوماً نشانهای از اراده واقعی برای مذاکره.
هدف از این استراتژی : استفاده از شرایط ناپایدار برای تشدید فشار روانی، افزایش اضطراب تصمیمگیری و گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل در فضای ضعف و سردرگمی.
8- بازی با انتظارات
توضیح: ایالات متحده ابتدا با وعدههای اغراقآمیز و ایجاد امید، انتظارات ایران را بالا میبرد، سپس با عقبنشینی ناگهانی و کاهش امتیازات، شوک روانی وارد میکند. این روش بخشی از فشار نرم و مهندسی روانی در دیپلماسی است که تمرکز و تعادل روانی طرف مقابل را به هم میزند.
هدف از این استراتژی : ایجاد حس «فرصتسوزی» در ایران و فشار روانی برای وادار کردن به پذیرش شروط ضعیفتر و نامطلوبتر، با ترساندن از دست دادن فرصتهای محدود.
9- استفاده از دادهنمایی هدفمند
توضیح: انتشار آمار و اطلاعات گزینشی برای ایجاد تصویری منفی از ایران، مانند تهدید هستهای یا فروپاشی اقتصادی، که واقعیتهای پیچیده را سادهسازی و احساس اضطرار را در مخاطب تقویت میکند.
هدف از این استراتژی :ایجاد هراس و نگرانی در کشورهای دیگر نسبت به همکاری با ایران و افزایش فشار برای وادار کردن ایران به پذیرش توافق بهخاطر انزوای سیاسی و تحریمها.
10- عادیسازی تهدید
توضیح : ایالات متحده سیاست فشار حداکثری را بهصورت «استاندارد جدید تعاملات بینالمللی» عادیسازی میکند تا این فشارها بهعنوان چارچوب دائمی نفوذ و مهار طرف مقابل پذیرفته شود.
هدف از این استراتژی : ایران به جای مقاومت، به سازگاری تدریجی با تحریمها سوق پیدا میکند و جامعه جهانی نیز این فشارها را بهعنوان نُرم میپذیرد که نتیجه آن فرسایش اراده مقاومت و تضعیف جایگاه سیاسی ایران است.
11- روایتسازی موازی
توضیح: ایالات متحده با انتشار همزمان دو روایت متضاد — یکی درباره آمادگی برای توافق و دیگری درباره ادامه فشار حداکثری — مخاطب داخلی و بینالمللی را سردرگم میکند تا فضای ابهام ایجاد شود.
هدف از این استراتژی : ایجاد سردرگمی و بلاتکلیفی در ذهن مخاطب جهانی برای کنترل جریان اطلاعات و جهتدهی ادراک عمومی به نفع منافع سیاسی واشنگتن.
11- ابهام هدفمند در “خط پایان”
توضیح: ایالات متحده در لحظات حساس مذاکرات با تغییر مکرر خواستهها و ابهامافکنی، مسیر توافق را پیچیده و طولانی میکند و امید طرف مقابل را کاهش میدهد.
هدف از این استراتژی : ایجاد حس بیپایانی مذاکرات، افزایش بیاعتمادی و فشار روانی برای کاهش انگیزه و تضعیف موضع دیپلماتیک ایران.
سجادی پناه – مشاور سابق معاون رئیس جمهور