آیا ایران نیز همچون چرخش استراتژیک ترامپ از اروپا به خاورمیانه، باید سیاست خارجی خود را از شرق و غرب به جنوب تغییر دهد؟
در حالی که همواره از «انزوای جهانی» بهعنوان تهدیدی برای موقعیت بینالمللی کشورها یاد شده، تجربههای اخیر در خاورمیانه نشان میدهد که «انزوای منطقهای» میتواند بهمراتب تبعات خطرناکتری داشته باشد. در محیط ژئوپولیتیکی پویای امروز، قدرتهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر با دیپلماسی فعال، سرمایهگذاریهای فراگیر و نفوذ رسانهای گسترده، به بازیگرانی مؤثر در نظم جدید منطقهای تبدیل شدهاند.
در چنین شرایطی، این پرسش مطرح میشود که: آیا ایران نیز باید همچون چرخش استراتژیک ترامپ از اروپا به خاورمیانه، سیاست خارجی خود را از شرق و غرب به جنوب تغییر دهد؟
در سالهای گذشته، سیاست خارجی ایران بیش از پیش به دو کشور چین و روسیه گره خورده؛ اما تجربه نشان داده این دو بازیگر جهانی، در لحظات تعیینکننده، اغلب منافع خود را بر منافع ایران ترجیح دادهاند. در مقابل، قدرتهای عربی در حال حرکت بهسوی استقلال ژئوپولیتیکی و ایفای نقش فعال در مدیریت منطقه هستند؛ نقشی که میتواند فرصتهای تازهای برای همکاریهای اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک ایجاد کند.
ادامه شرقگرایی یا غربگرایی افراطی در این شرایط، نهتنها خطر انزوای منطقهای ایران را تشدید میکند، بلکه میتواند موجب از دست رفتن فرصتهای کمنظیر در محیط پیرامونی شود؛ محیطی که در حال پوستاندازی و بازتعریف توازن قدرت است. دیپلماسی مؤثر، بر پایه «تعادل» بنا میشود؛ نه تکیه افراطی به شرق و نه امید واهی به غرب. اکنون زمان آن رسیده که ایران، با نگاهی تازه و واقعگرایانه، از وابستگیهای ژئوپولیتیکی عبور کرده و وارد دورهای از تعامل هوشمندانه منطقهای شود؛ تعاملی که میتواند مسیر ثبات، رشد اقتصادی و ارتقای جایگاه منطقهای کشور را هموار کند.
سجادی پناه