سجادی پناه 27 مهر 1404 - 2 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

اقتصاد گرسنه، جامعه بیمار

در ایران امروز، هر جهش ارزی فقط عددی روی تابلو صرافی نیست؛ صدای افتادن یک تکه نان از سفره مردم است. آن‌سوی هر دلاری که بالا می‌رود، کودکی است که دیگر گوشت نمی‌بیند، مادری که از ترس قیمت‌ها لب به میوه نمی‌زند، و پدری که شرمنده بازگشت شبانه‌اش به خانه می‌شود.

تولیدکننده ایرانی، که روزی ستون خودکفایی نامیده می‌شد، حالا به صادرات پناه برده است؛ نه از طمع، که از ترس فروپاشی. او می‌فروشد تا بماند. اما در این معامله بقا، سفره ملی تهی می‌شود و تراز سلامت جامعه به‌هم می‌خورد. سیاست‌گذار اما، همچنان با منطق سرد «گرانی بهتر از قحطی است» تماشاگر این ریزش خاموش است.

اما حقیقت این است: قحطی همیشه با کمبود کالا آغاز نمی‌شود، گاهی با مرگ تدریجی توان خرید مردم شروع می‌شود.وقتی نظارت از تنظیم به تماشا تنزل کند، اقتصاد به ماشین تولید نابرابری بدل می‌شود؛ و نابرابری، آرام اما پیوسته، ریشه سلامت ملی را می‌خشکاند. سوءتغذیه، افسردگی و ناامیدی، ترکیب کشنده‌ای است که در سال های آتی هیچ «بودجه درمانی» تاب مقابله با آن را ندارد.

مسئله امروز فقط قیمت مرغ و گوشت نیست؛ مسئله، فروپاشی «احساس امنیت غذایی» است. جامعه‌ای که از درون گرسنه شود، دیر یا زود از بیرون می‌شکند.حکمرانی اگر چشم به آینده دارد، باید از مرز امنیت فیزیکی عبور کرده و به امنیت تغذیه و کرامت زندگی مردم برسد.امنیت یعنی: هیچ کودکی گرسنه نخوابد، حتی اگر نان به قیمت طلا و  دلار از صد هزارتومان گذشته باشد.

در میان همه‌ی سروصداها و تیترهای پرزرق‌وبرق، پدیده‌ای آرام اما سمی در حال رشد است: نفوذ. نگاه‌ها معمولاً به همان نفوذِ پرهیاهوی امنیتی دوخته می‌شود که گاهی با شلیک یک گلوله پایان می‌یابد؛ اما آیا فقط همین نوع از خشونت است که باید نام «نفوذ» بر آن گذاشت؟

نفوذی دیگر وجود دارد — خزنده، بی‌صدا و مثل موریانه — که از درونِ اقتصاد تغذیه می‌شود. این نفوذ نه دنبال سردار یا دانشمند است؛ دنبال چیز ناتوان‌تری است: اعتماد مردم. وقتی ساختارهای اقتصادی خورده شوند، وقتی معیشت به بازیِ شانس بدل شود، دیگر نیازی به گلوله ها نیست. آن‌ها با اعداد بازی می‌کنند؛ اما نتیجه‌اش چیزی فراتر از عدد است: ترورِ اعتمادِ اجتماعی.
 
اقتصاد را می‌توان در ستون‌های ترازنامه و نمودارها سنجید، اما جامعه را فقط در قامت انسان می‌توان وزن کرد. در این سرزمین، انسان دارد گران می‌شود ( نه به‌خاطر رونق که به‌خاطر  افزایش هزینه‌هایِ زنده‌ماندنش).
 
 

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *