مروز حال یکی از "عناصر چهارگانه تشکیل دهنده خلقت" خوب نیست. حیات در کره زمین با چشمانی نگران به یکی از عوامل بقای خود یعنی آب نگاه می کند.
گروه اجتماعی – دکتر مجید سجادی پناه – استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت:امروز حال یکی از “عناصر چهارگانه تشکیل دهنده خلقت” خوب نیست. حیات در کره زمین با چشمانی نگران به یکی از عوامل بقای خود یعنی آب نگاه می کند. آب از دیدگاه سازمان ملل پس از مشکل جمعیت به عنوان دومین مسئله اصلی جهان معرفی شده است. امروز همه کشورها دنیا باید بدانند که تحت تاثیر موضوع بحران آب ، سرنوشت آنها مشترک و جهانی شده و پیوند وثیقی با هم برقرار کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، با وجود اینکه ۷۰ درصد کره زمین را آب تشکیل می دهد ولی تنها ۳ درصد از این آب برای آشامیدن قابل استفاده می باشد و رقابت برای تامین همین میزان “آب شرب” برای جمعیتی بیش از هفت میلیارد نفر در جهان، موجبات بوجود آوردن زمینه های یک جنگ بزرگ ( یعنی جنگ جهانی سوم) را در ذات خود می پروراند.
امروز نیمی از مردم جهان آب سالم ندارند. 37 کشور دنیا که عمدتا در خاورمیانه، شمال افریقا و آسیایی جنوب شرقی واقع شده اند با کمبود شدید آب روبرو شده اند. در پنچاه ساله گذشته 37 خشونت بین المللی در جهان بر سر موضوع آب رخ داده است،که تمامی این تنش های سنگین بجز 7 مورد آن در منطقه خاورمیانه واقع شده و پیش بینی می گردد که بحران آب به زودی به عنوان یکی از عوامل مهم شعله ور کردن جنگ در خاورمیانه پا به عرصه میدان بگذارد.
امروز این واقعیت بر همگان آشکار گردیده، که بدون منابع آبی توسعه برای بیش از یک سوم کشورهای جهان دست نیافتنی شده است. هیچ کشوری و یا حتی هیچ استانی در کشور خودمان نیز قادر نیست ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را بدون آب تصور نماید. بخصوص در کشوری شبیه کشور ما که بیش از ۸۵ درصد وسعت آن در منطقه فراخشک، خشک و نیمهخشک قرار گرفته باشد. ایران از نظر تغذیه آبی، وابسته به دو رشتهکوه «البزر» و «زاگرس» است. رودخانهها عموماً از این دو رشتهکوه سرچشمه میگیرند و ذخایر آبی در فصول گرم، برف و یخی است که در ارتفاعات از زمستان سال گذشته باقی می ماند البته پوشش برف زمستانه که نقش حياتی در تأمين آب کشور داشته و دارد با آهنگ شتابانی رو به کاهش گذاشته است. (میزان بارش در ایران معادل یکسوم میانگین جهانی شده است).
دومین و مهمترین منابع آبی ایران، آبهای زیرزمینی هستند که از دیرباز به وسیله قنات در فلات مرکزی حفظ میشده و جریان مییافتهاست. در اثر کاهش بارش، بسیاری از کشاورزان و واحدهای صنعتی مجبور به حفر چاههای غیرمجاز و آبکشی بیش از حد از آن شدهاند. در چهار دهه پیش تنها ۵۰ هزار حلقه چاه در ایران وجود داشت که سالانه حدود ۹میلیارد مترمکعب از آنها برداشت میشد ولی هم اکنون بیش از ۶۵۰ هزار حلقه چاه حفر شده است که سالانه بیش از ۶۰میلیارد مترمکعب از آنها برداشت میشود.
بنابراین بحران آب امروز در بسیاری از شهرهای ایران به مرحله هشدار رسیده است مصرف آب در «تهران»، «اراک»، «اصفهان»، «شیراز»، «قزوین»، «قم»، «کرج»، «کرمان»،«مشهد»، «همدان» و «یزد» بیش از مخازن آب در این شهرها شده است. ۵۱۷ شهر دیگر، مصرفی برابر با مخازن خود دارند.
نزدیک 26 میلیون خانوار در کنار واحدهای تجاری، صنعتی و کشاورزی مصرف کننده مستقیم منابع آبی هستند که مطابق آمار رسمی، ۳۰درصد آب تصفیه شده بخش خانگی به دلیل فرسودگی لوله ها هدر می رود. مضافاً به این که آب لولهکشی در شهرهای ما فقط به صورت تصفیهشده ارایه میشود و مردم مجبورند برای آبیاری باغچه ها و شستن حیاط و خودرویشان هم از همان آب شیرین استفاده نمایند. آمارها موید این است که نزدیک به ده میلیون ایرانی فاقد دسترسی پایدار به آب سالم شده اند.
در حوزه کشاورزی نیز آبیاری غرقابی که یکی از معضلات کشورهای خاورمیانه از جمله ایران است باعث هدر رفتن منابع آبی زیادی در کشور شده است . بیش از ۸۰درصد آب مصرفی خاورمیانه در بخش کشاورزی مصرف میگردد و این رقم در کشور ما به 92 درصد هم رسیده است در حالی که میانگین جهانی آن 70 درصد می باشد. ما باغات پسته ۳۵ تا ۴۰ هزار هکتاری را به ۲۰۰ هزار هکتار افزایش داده ایم بدون این که از قبل برای منابع آبی آن فکر کرده باشیم.
کارشناسان معتقدند اگر سطح فعلی مصرف آب برای مصارف کشاورزی در ایران بدون تغییر باقی بماند مناطق جنوبی و شرقی پرجمعیت ایران ظرف مدت کمتر از 25 سال به طور کامل تخلیه میشوند. و اگر ما برای بحران آب راهحلی پیدا نکنیم حدود 50 میلیون ایرانی از کشورمان در سال 2045 مهاجرت خواهند کرد.
از نظر دامپروری نیز ۶۵ میلیون واحد دامی کشور به ۱۲۰ میلیون واحد افزایش پیدا کرده است که مصرف مستقیم و غیر مستقیم آنها فشار سنگینی را بر منابع آبی کشور وارد کرده است. یعنی هزینه آب و هزینه بازگشت خاک به مراتع، صدها برابر مبلغی است که از قیمت گوشت آنها بدست می آید که هیچوقت در قیمت تمام شده گوشت و لبنیات آنها مورد محاسبه قرار نمی گیرد.
بسیاری از نیروگاه ها و صنایع ما نیز بسیار آب بر هستند و متاسفانه تجهیزاتشان مستهلک شده و پاسخگوی آب مصرفی خود نمی باشند.
سدسازی های بی رویه در کنار کف کنی چاه هایی که بعضاً به عمق ۳ هزار متری زمین می رسند باعث گردیده است که آب های لایه های زیرین زمین نیز مکیده شوند، تا در آینده شاهد زلزله ها و تکانه های زمین باشیم.
مساله کم آبی آنقدر جدی شده است که می توان پیش بینی نمود که ۵۰ درصد از مردم ایران تحت تاثیر این بحران واقع خواهند شد و معیشت آنها در آینده نزدیک دچار اختلال می شود . ایران دهه ها زمان را که می توانست صرف مدیریت بهینه آب کند، آگاهانه و یا ناآگاهانه از دست داد سفره های زیر زمینی خود را تا ۷۰ درصد مصرف کرد. هم اکنون تعداد ۷ هزار روستا در ایران دچار کم آبی و مشکلات آبی شده اند به گونه ای که دیگر برای برخی از روستاها با تانکر آب می برند. پیش بینی می شود که در آینده نزدیک بین استان ها نیز درگیری و تنش آبی رخ دهد. بخصوص استان های که دارای منابع آبی مشترک با هم هستند. تنش آبی بین استان های اصفهان، چهار محال بختیاری، یزد، خوزستان و لرستان، تقریبا وقوع پیوسته است و این تنش از استان به استان در حال رسیدن از روستا به روستاست.
متاسفانه مسولین ما با پشت کردن به مسئله نسبت به علائم بروز این بحران های بزرگ بی تفاوت مانده اند یعنی مدیران ما بجای پیش بینی و پیشگیری قبل از وقوع بحران، عمدتا نسبت به وقایع نگاری بعد از وقوع بحران اقدام می نمایند و همواره به دنبال فعل و ترک فعل ها می گردند. یعنی براحتی در جلوی چشمان دستگاه های نظارتی آینده پژوهی را قربانی وقایع نگرانی می کنند بدون آنکه به کسی هم پاسخگو باشند.
امروزه تغییرات “آب و هوایی” و “مهاجرت”، دو پدیده مهم عصر حاضر شده اند که از هم اثر پذیرفته و بر هم تاثیر میگذارند
افزایش جمعیت در کلان شهرها و باج دادن دیوان سالاران به آنها برای تامین آب شرب، باعث کم توجهی به روستا ها می شود و ماحصل این بی توجهی، از رونق افتادن کشاورزی و مهاجرت گسترده جوانان و کشاورزان به حاشیه کلان شهر شده است که مصرف آب شهرها را افزایش خواهد داد . افزایش تقاضا بیشتر برای آب و دوباره متوسل شدن به روستاها برای تامین آن سیکل معیوبی را ایجاد می نماید که همواره تقویت چرخش آن بحران را عمیق و عمیقتر می سازد.
خوانندگان ما به نیکی می دانند که نرخ بیکاری کشور از 12 درصد فراتر رفته است . پدیده بیکاری یک معلول است که مدیران ما باید علت های آن را را در جای دیگری مانند بحران آب و تاثیر آن بر کشاورزی جستجو نمایند . وقتی نسبت به وقوع “جنگ آب” بی تفاوت می مانیم و به مطالعات جهانی وقعی نمی گذاریم و خودمان هم دست به تحقق گسترده نمی زنیم نتیجه آن می شود که زمانی چشمانمان باز می شود که وسط بحران قرار گرفته ایم. هر چند تجربه نشان داده است که مدیران ما در درازمدت بابت سکوت امروزشان هیچوقت پاسخگو نبوده و نیستند.
بنابراین اگرچه تولید آب خاکستری حاصله از بازیافت (بجز سرویس بهداشتی) و تولید آب شیرین از دریاها به کمتر شدن این بحران می تواندکمک کند ولی اجرای طرح الگوی کشت در کنار اجرای سیاست های کلی نظام در حوزه “منابع آبی” تنها راه مقابله با این بحران بزرگ است که در یاداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.