جناب حناچی شما بهعنوان مدیر این مجموعه بزرگ، چگونه کوچکترین احتمالی ندادید که این پرستوی که قصد داشت بر آشیانه شما بنشیند، هماکنون سرگردان بر فراز مدیران شهرداری در حال پرواز است و در صورت فرود بر شانههای مدیران شما میتواند همان خسارتهای آن وزارتخانه معظم را مجدداً برای شهرداری تهران تکرار نماید؟
گروه سیاسی: دکتر مجید سجادی پناه عضو شورای مرکزی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی و استاد دانشگاه در ادامه پاسخ به برخی سخنان حناچی شهردار تهران، در یادداشت پیش رو آورده است: جناب آقای حناچی شما بهعنوان مدیر این مجموعه بزرگ، چگونه کوچکترین احتمالی ندادید که این پرستوی که قصد داشت بر آشیانه شما بنشیند و خوشبختانه موفق نشد هماکنون سرگردان بر فراز مدیران شهرداری در حال پرواز است و در صورت فرود بر شانههای مدیران شما میتواند همان خسارتهای آن وزارتخانه معظم را مجدداً برای شهرداری تهران تکرار نماید؟ بنابراین موضوعی با این درجه از اهمیت چگونه میتواند از دایره نظارت شما تا به این اندازه دور بماند؟
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که بهصورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرارگرفته، به شرح زیر است:
زمانی که خبرنگار در مصاحبه اخیر از شهردار تهران میپرسد که آیا در دوران شهرداری خودتان حس کردهاید مستنداتی باشد که بخواهند شما را با پرستوها به دام اندازند؟ او با خنده پاسخ میدهد که این سؤال سختی است و باز پرسیده میشود میتوانید بیشتر دراینباره توضیح دهید؟ یعنی [این پرستوها] از طرف کجا و وابسته به کجا بودهاند؛ آیا برایتان مشخصشده است؟ آقای دکتر حناچی پاسخ میدهد «نه، چون رد و اثری پیدا نکردم که بفهمم وابسته به کجا هستند.»
شهردار تهران در این مصاحبه سعی میکند با نشان دادن عزتنفس خود در مقابل این بداخلاقیها و جمعکردن دامن خود از این نوع آلودگیها، به دیگران هم توصیه کند که برای جلوگیری از افتادن به دام پرستوها مراقبت نمایند؛ به عبارت دیگر ایشان به طور ضمنی از وجود «پرستوها» و همچنین از «باغ پرورش این پرستوها» در کشور خبر می دهند که هراز گاهی یکی از آنها به پرواز در می آید و بر آشیانه یکی از کارگزاران نظام می نشیند و باعث میشود که هم خود او و هم جناح منتسب به او و هم نظام ارزش های حاکم بر جامعه را ویران نماید. اگر چه تا کنون هیچکس نتوانسته است به طور دقیق، وجود این نوع پرستوها را در کشور اثبات نماید ولی مصاحبه های از این دست بخوبی نشان میدهد که سیاستمداران چگونه می توانند بر روی این پدیده مذموم، موج سواری سیاسی و رسانه ای نمایند.
آقای حناچی، همانند فرار از دردسر های ناشی از پیگیری مفسدان اقتصادی در شهرداری که در یادداشت گذشته مفصلاً به آن پرداخته شد، از پیگیری و ردیابی مفسدان اخلاقی نیز، خود را عاجز و درمانده نشان می دهند و در جواب خبرنگاران، صرفا به بیان این نکته اکتفا میکند که من رد و اثری [از پرورش دهندگان و اعزام کنندگان پرستوها] پیدا نکردم که بفهمم [آنها] وابسته به کجایند.
باید از ایشان پرسیده می شد که چرا موضوعی با این درجه از اهمیت را به وسیله سازمان عریض طویل بازرسی شهرداری تهران مورد بررسی قرار ندادید؟! و یا در صورت معذوریت رسیدگی در سیستم های داخلی آن مجموعه، چرا تحقیق در باره این موضوع مهم را به مراجع نظارتی بیرون از شهرداری نسپردید؟ مگر شما آگاه نبودید که کارکرد این ویروس اخلاقی به همان اندازه ای کارکرد ویروس فساد اقتصادی مخرب است و حتی قادر است نظام شهرداری را از درون متلاشی نماید! آیا مراقبت از فضای مدیریتی شهری، به همان اندازه مراقبت از خودتان، اهیمت نداشت؟ ناسلامتی شما ناخدای این کشتی بزرگ هستید که درآن 920 مدیر و بیش از 60 هزارنفر پرسنل، برای پیشبرد اهداف شما در این کشتی پارو می زنند. آیا مراقبت از آنها بر شما واجب نبود؟
استفاده از روشهای شبیه «پروژه پرستوها» در همه سرویسهای امنیتی جهان امری رایج و متداول بوده و مشهورترین موارد استفاده شده که تا کنون فاش شده است، مربوط به روسیه و اسرائیل می باشد. این روش بیشتر در درگیری با رقبا و سرویسهای امنیتی خارجی مورد استفاده قرار می گیرد و بدلیل وسعت تخریب ناشی از آلوده کردن این پروژه در داخل، معمولا کشورها کمتر در سیاست های داخلی از آن استفاده می کنند. راجع به عمق و گستردگی آثار تخریبی این پروژه، کافی است که بدانیم و به یاد بیاوریم که در اوج تحریم ها چگونه پرستوی به پرواز در آمد و در یکی از بزرگترین و استراتژی ترین وزاتخانه کشور که پاشنه آشیل نظام در دوران تحریم ها محسوب می شد و اقتصاد دولت هم شدیدا به آن وابسته بود، نشست و توانست 16 مدیر این مجموعه مهم و تاثیرگذار را به تنهایی آلوده کند و کیان آن وزارتخانه را به همراه خود به سمت نابودی به پرواز درآورد.
جناب آقای حناچی شما بهعنوان مدیر این مجموعه بزرگ، چگونه کوچکترین احتمالی ندادید که این پرستوی که قصد داشت بر آشیانه شما بنشیند و خوشبختانه موفق نشد هماکنون سرگردان بر فراز مدیران شهرداری در حال پرواز است و در صورت فرود بر شانههای مدیران شما میتواند همان خسارتهای آن وزارتخانه معظم را مجدداً برای شهرداری تهران تکرار نماید؟ بنابراین موضوعی با این درجه از اهمیت چگونه میتواند از دایره نظارت شما تا به این اندازه دور بماند؟
شما بخوبی می دانید که این شگرد جاسوسی یعنی اعزام پرستوها، قادراست با کمترین هزینه، مدیران کارکشته و مجرب کشور که امروز به سرمایه های بی بدیل برای نظام تبدیل شده ا ند را از سپهر سیاست و مدیریت کشورحذف و یا حداقل به حاشیه براند؛ یعنی اگر هزینه آزمون و خطای یک ملت که مصروف یادگیری و تجارب این مدیران شده است را به پول نقد تقویم نماییم، سرمایه های عظیمی را شکل میدهد که محافظت از آنها برای هر سیستمی، عقلایی و ضروری جلوه می نماید و نباید اجازه داده شود با فریب یک پرستو و آتش یک هوس همه این سرمایه ها به آتش کشیده شود. شاید خسران این آلودگیها یعنی حذف مدیران با این روش، به مراتب بیشتر از ترور فیزیکی آنها اهمیت داشته باشد چرا که با ترور و اطلاق لفظ شهید یک بار ارزشی برای آن مدیر و نظام مدیریتی کشور ایجاد میشود ولی با روش حذف پرستویی علاوه بر از دست دادن آن مدیر، فروپاشی نظام اعتقادات و کاهش اعتماد عمومی مردم نسبت به کارگزاران حکومتی را، هم بوجود می آورد؛ زیرا کسانی که به هردلیلی به این دام افتاده اند معمولا انگشت اشاره خود را به سمت نهاد های امنیتی وابسته به حکومت، افراد و یا جریان سیاسی رقیب بلند می کنند و آنها را هدف آماج تهمت ها و اتهام بی اساسی قرار می دهند. از نظر آنها همیشه یک مقصر بیشتر وجود ندارد و آنهم حاکمیت است! به این ترتیب فضای جامعه و ذهنیت مردم را از فردی که محافظت نشده و خود او هم فاقد عزتنفس بوده و خیانت کرده است، دور و متوجه نهادهای امنیتی منتسب به نظام میکند. اگر خانم فائزه هاشمی در طول دوران زندگی سیاسی اش یک حرف درست زده باشد آن، این است که برخی از مسولین، خیانت ها و هوسبازیهای خودشان را به وجود پرستوها مرتبط می کنند.
بنابراین منتسب کردن یک پروژه ننگینی به این شکل، به نهادهای امنیتی کشورمان بی انصافی محض است زیرا چه نیازی هست که ما اخلاق اسلامی را در زیر پای سیاست به این شکل ذبح شرعی نماییم و چرا باید رذایل اخلاقی را این گونه با ارزش های دینی جایگیزین نماییم و بعد کانون توجه را از کسانی که آشیانه خود را بجای تقوا، مامنی برای این نوع وسوسه های شیطانی قرار می دهند به سمت نهادهای وابسته به نظام تغییر بدهیم. براستی اگر در کنار مراقبت های سیستمی، مدیران کشور مان نیز بساط آشیانه ها را جمع می کردند آیا هیچ پرستویی جرات پرواز بر آسمان نفس آنها را خواهد داشت؟ بنابراین نباید نداشتن «عزتنفس» و «عفت» و «آبرو» برخی از مدیران را به پای نهادهای امنیتی کشور بنویسیم.
از سوی دیگر ما قبلا شنیده بودیم «پرستوها» معمولا «بر گرد سیاسیونی که منتقد یا مخالف حکومت به شمار میروند به پرواز در میآورند و آنگاه از آنها فیلم و عکس تهیه میشود و برای بستن دهان و حذف آنها از صحنه سیاست، این مستندات را برای عموم منتشر می کنند. درجه محافظه کاری شما در مواضعتان در طول این 30 ماه به اندازی زیاد بوده است که حتی صدای همکاران تان را در شورای شهر هم درآورده است که شما شهامت و شجاعت برخورد با خیلی از امور را نداشته اید و اساسا شما با دنده خلاص شهر را اداره می کردید پس بنابراین چه نیازی به اعزام پرستو برای شما باید وجود داشته باشد؟ چون شما همیشه از این اصل اساسی در خصوص پرستوها مصون مانده اید که خرابی زیپ دهان و خرابی زیپ جیب مقدم و زمینه ای بر ای خرابی زیپ شلوار خواهد بود؟
کلام آخر و یک پیشنهاد:
پرستو» واژهای است که پیش تر در ادبیات ایران سابقه طولانی داشته و برای خیلیها خاطره این نام به کتاب فارسی کلاس چهارم دبستان بازمیگردد.
شعری از پروین دولتآبادی که تغییرات طبیعت در فصل بهار، سبز شدن درختان، پرآب شدن رودخانهها و… و در نهایت کوچ پرستوها در بهار را برایمان توصیف میکرد. شعری که در کنار تصویری از طبیعت، پرستویی سیاهبال ترسیم شده بود و همه ما ابیاتی از این شعر را از حفظ هستیم:
«باز میآید پرستو نغمهخوان / باز میسازد در اینجا آشیان»
ولی متاسفانه، این نام پرستو در سال های اخیر به شکل بسیار ناشایستی وارد حوزه سیاست شده است؛ و در اصطلاح درباره زنانی به کار گرفته میشود که نهادهای جاسوسی و امنیتی بر سر راه مقامات، چهرههای سیاسی، منتقدان و مخالفان حکومت و حتی دیپلماتهای خارجی قرار داده اند تا از طریق برقراری روابط عاطفی و جنسی آنها را به دام انداخته و مدارک و شواهدی جمع آوری کند که بعدها بتوان از آنها علیه او استفاده کرد به نحوی که وادار شود علیرغم میل خود و صرفا جهت جلوگیری از آبروریزی اخلاقی اقداماتی را انجام دهد.
بنابراین شایسته است که سازمان ثبت احوال از نام گذاری افرادی به این نام به دلیل فوق جلوی گیری نماید دختری که نامش پرستو بود درمصاحبه ای بیان داشته است که همیشه تصورم بر این بوده است که بهترین اسمی که مادرم می توانسته است برایم انتخاب کند همین نام بوده است. ولی بعدا با اتفاقاتی که در عالم سیاست رخ داد، متوجه شدم نامی که برایم انتخاب شده اصلا شایسته من نیست و شاید اگر مادرم آن سالها این موضوع را میدانست این نام را برایم انتخاب نمیکرد.
درپایان من به جای شهردار تهران از همه دختران تهرانی که نامشان در شناسنامه «پرستو» است و این مصاحبه باعث گردیدکه مجدداً اسمشان، دستمایه شوخیهای زننده بسیاری از دوستانشان شود و ذهن آنها را در این فصل امتحانات مشوش نماید، عذر خواهی می کنم.