وقتی قواعد حکمرانی وارونه چیده شود، نباید از نتایجش شگفتزده شد. وقتی نماینده مجلس را بر صندلی قوه مجریه مینشانیم، وزیر اطلاعات را به ریاست قوه قضاییه میسپاریم و شهردار تهران را رئیس قوه مقننه میکنیم، خروجی چنین چیدمانی چیزی جز سردرگمی نهادی نیست.
حالا مسعود پزشکیان در دیدار اخیر با رهبری صریح میگوید: «از حضرت آقا درخواست کردم که کارمندان ساعت ۹ بیایند و ۱۳ بروند؛ چون کاری انجام نمیدهیم، کاری نداریم که انجام دهیم.» این جمله کوتاه، فریاد یک واقعیت تلخ است: ما دولتی داریم که کارآفرین نیست؛ دولتی هزینهگرا که پول نفت را میگیرد و خرج میکند، بیآنکه ارزش تازهای خلق یا نوآوری تولید کند.
آقای پزشکیان نمیداند که در دولت مدرن، «تعریف کار» همیشه از بالا به پایین و از دل نیاز جامعه دیکته میشود. کارمندان چه گناهی کردهاند که اسیر مدیریتی شدهاند که توانایی خلق کار ندارد؟ اگر نارضایتی گسترده در میان جامعه نبود، میتوانستیم بگوییم کاری برای انجام دادن نیست؛ اما وقتی این همه نارضایتی را میبینیم، حتی روزی ۱۲ ساعت کار هم کم است. کشور ما برخلاف کشورهای توسعهیافته بخش خصوصی قوی ندارد و بخش دولتی علاوه بر کار خود باید جای خالی آن را نیز پر کند. وقتی خود دولت هم کار نمیکند، آنوقت چرخه ناکارآمدی تشدید و فروپاشی حتمی خواهد شد.
وقتی دولت درآمدزا نیست و فقط خرج میکند، خلاقیت در سازمانها به صفر میل میکند و انگیزه نوآوری میمیرد. آنچه باقی میماند، جنگ قدرتی دائمی در دل بوروکراسی است: کارکنان دولت ۵۰ درصد وقت خود را صرف توطئه علیه مدیران بالادست میکنند تا جایشان را بگیرند، ۴۰ درصد وقتشان را هم صرف خنثیسازی توطئه دیگران میکنند تا جایشان را از دست ندهند، و تنها ۱۰ درصد باقیمانده را به «کار» اختصاص می دهند؛ همان چند ساعت کاری که پزشکیان به آن اشاره کرده است.
این وضعیت نه فقط ناکارآمدی، بلکه نارضایتی عمیق میسازد. بخش اداری مالیات سنگینی را از حاکمیت میبلعد، اما به جای خدمت به مردم نارضایتی میآفریند و بخش خصوصی را روز به روز نحیفتر و از گردونه رقابت خارج میکند. در چنین فضایی، نه دولت مدرن شکل میگیرد، نه دولت کارآفرین، و نه نیروی انسانی انگیزهای برای کار مولد پیدا میکند.
راهحل، کوتاه کردن ساعت کار نیست؛ بلکه تغییر جهت از دولت هزینهگرا به دولت کارآفرین است: دولتی که محیط کسبوکار را فعال کند، نوآوری را تشویق کند و خودش الگوی کار مولد می شود. تا این تغییر رخ ندهد، توصیه پزشکیان درباره ساعت کاری چیزی جز یک شوخی تلخ با واقعیتی تلختر نیست: واقعیتی به نام «دولت بیکار».