یادداشت منتشره شده در روزنامه شرق به تاریخ 24/1/1400
مشکل تولید کشور «مغزافزاری» است مجید سجادیپناه- استاد دانشگاه هدفگذاری«جهش، رونق و پشتیبانی از تولید و مانعزداییها» بهعنوان مهمترین مأموریت سهساله گذشته نیازمند توجه به یک راهحل جامع است. اما غفلت از توجه به مبانی تئوریک در سیاستگذاری و ریلگذاری اقتصادی در 60ساله اخیر باعث انحرافات زیادی در تخصیص منابع شده است.
این واقعیت کاملا آشکار شده است که مشکل اصلی نظام تولید برخلاف تصور عموم، سختافزاری نبوده بلکه کاملا نرمافزاری است و در رأس آن تعدد و تکثر قوانین، عدم همپوشانی قوانین و وجود حفرههای مابین آنها، سستبودن حاکمیت قانون (ضمانت اجرائی)، عدم تدوین بهموقع آییننامهها و مهمتر از همه اینها، طرح محوری بهجای لایحهمحوری در قانونگذاری، شناسایی شده است. توجه به آمار زیر برای کشوری که از نظر ثروتهای خدادادی در ردیف هجدهمین کشور ثروتمند دنیا باشد هر انسان منصفی را متأثر میکند.
ما در 58 سال گذشته دو هزار میلیارد دلار منابع ارزی (صادرات نفتی و غیرنفتی) به دست آوردیم که 85 درصد آن یعنی هزارو700 میلیارد دلار آن در 30ساله گذشته و هزارو200 میلیارد دلار آن فقط در 11سال گذشته، یعنی در اوج تحریمها نصیب کشور شده است. هزارو700 میلیارد دلار از این منابع حاصله، برای واردات کالا و خدمات صرف شده است. تنها معادل 38 درصد آن یعنی 650 میلیارد دلار آن مصروف واردات «کالاهای واسطهای و سرمایهای» شده است که این نوع کالاها مستقیما در فرایند تولید به کار گرفته میشوند و نهایتا به کالا و خدمات تبدیل میشوند.
در 11 سال گذشتهای که ما توانستیم این منابع عظیم هزارو200 میلیارد دلار را وارد کشور کنیم، چینیها توانستند تقریبا با یکچهارم این مبلغ یعنی 310 میلیارد دلار در طول 18 سال (بین سالهای 1978 تا سال 1996) معادل 226 میلیون شغل تازه ایجاد کنند و پایه اقتصادی را پیریزی کنند که امروز از این طریق قادر باشند دوهزارو 500 میلیارد دلار کالا به کشورهای دیگر دنیا صادرات کنند، درحالیکه ما با داشتن چهاربرابر این مبلغ یعنی هزار و 200 میلیارد دلار فقط توانستیم 6.5 میلیون شغل و تنها 40 میلیارد دلار صادرات سالانه داشته باشیم.
صرفنظر از مقایسه بین ایران و چین و صرفنظر از اینکه هزاروصد میلیارد دلار از آن هزارو صد میلیارد دلار واردات را مانند مرفهین بیدرد در اوج شرایط تحریمی خرج کالای مصرفی کردیم و از این بابت هم هیچ تأسفی نمیخوریم، سؤال اصلی و کلیدی قابل طرح آن است که این 650 میلیارد دلار «کالاهای واسطهای و سرمایهای» که وارد کشور شده است، الان کجاست؟ و چه وضعیتی دارد و چرا چرخه تولید کشور را به حرکت درنمیآورد؟! به خاطر دارید که کشور چین با نصف این مبلغ توانست اقتصادی با صادرات دوهزارو 500 میلیارد دلار را پیریزی کند.