سجادی پناه 10 شهریور 1404 - 2 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
کپی شد!
0
به بهانه ترور نخست وزیر یمن

کتاب راهنمای مقابله: چگونه رژیم صهیونیستی می‌اندیشد و چگونه باید پاسخ داد؟

چرا ترور فرماندهان حزب‌الله، سپاه پاسداران و انصارالله یمن به دست رژیم صهیونیستی به الگویی تکرارشونده تبدیل شده است؟  پاسخ مقاومت به  این نفوذ عمیق اطلاعاتی چیست؟

در این سطور، بر آن شدیم تا با واکاوی «ساختار امنیتی رژیم صهیونیستی»، نقشه‌ای راهبردی پیش روی مجاهدان نهضت مقاومت بگشاییم. این نوشتار، نه روایتی سطحی از رویدادها، که کاوشی است ژرف در لایه‌های پنهان تقابل؛   تقابلی که صحنه‌اش نه میدان نبرد که ژرفای اندیشه‌ها و اراده‌هاست.
 
در برابر ماشین جنگ افزارِ به ظاهر شکست‌ناپذیر دشمن، چه باید کرد؟ پاسخ در درک «منطقِ عملِ» او نهفته است. این گزارش با رمزگشایی از استراتژیِ مبتنی بر پیشدستی، جنگ نامتقارن و عملیات‌های مخفیانه، می‌کوشد سلاحِ «دانش» را در برابر سلاحِ «ویرانگر» بگذارد. آگاهی از این نقشه، کلید طراحی ضدراهبردهایی هوشمندانه و اقدام پیشدستانه‌ای است که دشمن را در بن‌بست تاکتیکی قرار دهد.
پیروزی نه در انفعال، که در اقدام آگاهانه و هوشمندانه است.
 
چگونه یک سپاه مدرن در برابر شبکه‌ای پنهان از نفوذ، تاب نمی‌آورد؟

تصور کنید صفحه‌ای از شطرنج در برابرتان گشوده شده؛ ولی نه بر تخته‌ای عادی، بلکه در سایه‌ها و در ژرفای پنهان جامعه. از یک سو، ارتشِ کلاسیکی با توان و فناوری بی‌همتا ایستاده و از سوی دیگر، شبکه‌ای ناپیدا از جاسوسان پنهان. سرانجام این مبارزه، تنها با حرکت سربازان آشکار رقم نمی‌خورد، بلکه با نفوذ به اعماق اندیشه فرماندهان و فروپاشی زیرساخت‌های نادیدنی سامانه، معنا می‌یابد.
 
این گزارش، شما را به لایه‌های پنهان این میدان نبرد می‌برد؛ به جایی که جاسوسی، جنگ رایانه‌ای و روان‌شناسی به هم می‌پیوندند تا چهارچوبی امنیتی و پیچیده پدید آید. به جای پرداختن به رویدادهای آشکار، به سراغ خاستگاه‌های بنیادین می‌رویم: چگونه فناوری با آفرینندگی درمی‌آمیزد و چگونه می‌توان از فرایندهای پایدار در برابر ترفندهای زودگذر پرده برداشت. اگر می‌خواهید بدانید چرا در جهان کنونی، توان اطلاعاتی از توان رزمی پیشی گرفته، با ما در این سفر تحلیلی همراه شوید.
 
1- واکاوی تاریخ و شناسایی الگوهای تکرارشونده

این گزارش، تاریخچه عملیات‌های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را می‌کاود تا الگوهای تکرارشونده و راهبردهای پایدار آن را بازشناسد. این الگوها نشان می‌دهند که با وجود دگرگونی تاکتیک‌ها در گذر زمان، اصول بنیادین راهبرد امنیتی این رژیم، استوار مانده‌اند.
 
دکترین پیشدستی
این رژیم همواره بر این اصل پای فشرده که باید تهدیدها را در نطفه خفه کند، پیش از آنکه به گونه‌ای کامل پدیدار شوند و به مرزهایش رسند. این دکترین، ریشه در تاریخ دارد و در جنگ‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ و نیز حمله‌های هوایی پیاپی به سازه‌های هسته‌ای عراق و سوریه، هویدا شده است. در زمانه کنونی، این دکترین با حمله‌های هوایی به سوریه برای جلوگیری از رساندن جنگ‌افزارهای پیشرفته به حزب‌الله و نیز ترور فرماندهان ارشد محور مقاومت، به گونه‌ای پیوسته به اجرا درمی‌آید. این الگو نشان می‌دهد که اسرائیل، تهدید را در «جایی دور از مرزهای خود» دنبال می‌کند.
 
جنگ نامتقارن
با توجه به برتری نظامی و اطلاعاتی این رژیم، همواره درگیر جنگ‌های نامتقارن بوده است. در این گونه درگیری‌ها، اسرائیل به جای رویارویی کلاسیک با ارتش‌های منظم، با بازیگران غیردولتی مانند حماس و حزب‌الله روبرو است. الگوی تکرارشونده در این زمینه، بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته (مانند هواپیماهای بی‌سرنشین و موشک‌های نقطه‌زن) برای رویارویی با تاکتیک‌های نامتقارن (مانند موشک‌های دست‌ساز، تونل‌ها و نیروهای پراکنده) است.
 
عملیات‌های پنهان و اطلاعاتی
تاریخ عملیات‌های این رژیم، آکنده از نفوذ و جاسوسی است. از عملیات ربودن آدولف آیشمان در آرژانتین تا ترور دانشمندان هسته‌ای و کارشناسان نظامی ایران، الگوی تکرارشونده، بهره‌گیری از موساد و شاباک برای انجام عملیات‌های پنهان در فراسوی مرزهای رسمی است. این الگو نشان می‌دهد که اطلاعات و نفوذ، سنگ بنای اصلی امنیت این رژیم هستند و همواره بر نیروی نظامی پیشی می‌گیرند.
پس، کاوش در تاریخ نشان می‌دهد که راهبرد این رژیم بر سه پایه اصلی استوار است: پیشدستی، جنگ نامتقارن و عملیات‌های پنهان. این الگوهای تکرارشونده، چهارچوب اندیشگی پایدار را می‌سازند که رویکردهای تاکتیکی تازه را در خود جای می‌دهند.
 
2- شکار انگیزه‌ها و ساختارهای شکل‌دهنده به آنها

این گزارش به تحلیل این موضوع می‌پردازد که چگونه انگیزه‌های بنیادین و ساختارهای نهادی این رژیم، سیاست‌های امنیتی و عملیاتی آن را شکل می‌دهند.
 
انگیزه‌های بنیادین:
– پاسداری از برتری منطقه‌ای: اسرائیل خود را قدرت برتر منطقه می‌داند و حفظ چیرگی نظامی و اطلاعاتی را برای بقای خود بایسته می‌داند. هرگونه کوشش رقبای منطقه‌ای برای به چالش کشیدن این برتری، با واکنش سخت روبرو می‌شود. 
– رویارویی با تهدیدهای هستی‌سوز: این رژیم همواره خود را در معرض تهدیدهای وجودی می‌بیند، به‌ویژه از سوی بازیگرانی که هستی آن را به رسمیت نمی‌شناسند. این نگرش، کنش‌های قاطع و گاهی نامتعارف را توجیه می‌کند. 
– پایان بخشیدن به دستیابی دشمنان به جنگ‌افزارهای پیشرفته یکی از مهم‌ترین انگیزه‌ها، جلوگیری از دستیابی دشمنان به سلاح‌های کشتار جمعی (مانند سلاح هسته‌ای) یا جنگ‌افزارهای پیشرفته (مانند موشک‌های نقطه‌زن) است. این انگیزه، بنیاد حمله به زیرساخت‌ها و ترورهای هدفمند است.
 
ساختارهای نهادی:
این انگیزه‌ها در خلأ شکل نمی‌گیرند، بلکه از طریق ساختارهای پیچیده به کنش تبدیل می‌شوند: 
– کابینه امنیتی: به عنوان بالاترین نهاد تصمیم‌گیر، مسئول تعیین خط‌مشی‌های کلان امنیتی است. 
– جامعه اطلاعاتی: شامل موساد (عملیات برون‌مرزی)، امان (اطلاعات نظامی) و شاباک (امنیت داخلی) است. این سه نهاد با هماهنگی کامل، اطلاعات را گردآوری و به تحلیلگران نظامی و سیاسی ارائه می‌دهند. 
– یگان‌های ویژه نظامی: مانند «سایرت متکال» و «یگان ۸۲۰۰» (جنگ رایانه‌ای) که مسئول اجرای عملیات‌های پیچیده در میدان هستند.
پس راهبرد امنیتی این رژیم، برآیند فرایندی هماهنگ است که در آن، انگیزه‌های سیاسی و امنیتی از طریق ساختارهای نهادی به عملیات‌های میدانی و اطلاعاتی دگردیسی می‌یابند. این هماهنگی میان انگیزه‌ها و ساختارها، به اسرائیل توانایی می‌دهد تا به‌شکلی سریع و قاطع به تهدیدها پاسخ گوید.
 
3- نفوذ به لایه‌های زیرین: گذر از سطح و شناخت اجزای سامانه
این گزارش واکاوی می‌کند که چگونه این رژیم برای تأثیرگذاری ژرف بر دشمنان خود، به جای تمرکز بر سطح، به لایه‌های زیرین سامانه‌های امنیتی نفوذ می‌کند.
 
– لایه یکم: زیرساخت‌های فناورانه
نفوذ به این لایه، به معنای دستکاری یا فروپاشی زیرساخت‌های حیاتی دشمن است. این شامل نفوذ به شبکه‌های ارتباطی نظامی، سامانه‌های کنترل و فرماندهی و ابزارهای فنی مانند پهپادها یا موشک‌ها می‌شود. هدف از این نفوذ، از کار انداختن توانایی‌های دشمن برای هماهنگی و اجرای عملیات است. نمونه برجسته آن، حمله رایانه‌ای به سامانه‌های پدافند هوایی ایران و سوریه بود که آنها را ناتوان کرد.
 
– لایه دوم: اطلاعات
اطلاعات، سوخت هر عملیات است. نفوذ به این لایه، به مهاجم امکان می‌دهد تا به داده‌های حساس مانند جایگاه فرماندهان، برنامه‌های عملیاتی و نقطه‌های ضعف امنیتی دست یابد. این اطلاعات به اسرائیل توانایی می‌دهد تا اهداف خود را با دقتی بی‌سابقه شناسایی و هدف گیری کند.
 
– لایه سوم: منابع انسانی 
انسان همواره آسیب‌پذیرترین حلقه در هر سامانه امنیتی است. نفوذ به این لایه شامل به کارگیری جاسوس، بهره‌گیری از ضعف‌های شخصیتی (مانند دشواری‌های مالی یا عاطفی) یا حتی استفاده از خطای انسانی برای نفوذ به سامانه‌ها می‌شود. این لایه نفوذ، به مهاجم امکان می‌دهد تا از درون به سامانه آسیب برساند.
 
– لایه چهارم: ساختارهای فرماندهی و کنترل 
نفوذ به این لایه به معنای اختلال در فرایند تصمیم‌گیری و دستوردهی است. این می‌تواند شامل ترور فرماندهان ارشد برای ایجاد خلأ در رهبری یا فرستادن اطلاعات نادرست به زنجیره فرماندهی باشد.
 
بنابراین راهبرد این رژیم در نفوذ، به جای تمرکز صرف بر پیامدهای آشکار (مانند ترورها)، بر ساختارهای بنیادین سامانه دشمن تمرکز دارد. با نفوذ به این لایه‌ها، اسرائیل می‌تواند دشمن خود را از درون متلاشی کند و توانایی‌های آن را در درازمدت کاهش دهد.
 
4- برقراری توازن قوا و شناسایی نیروهای متعارض
این گزارش به واکاوی چگونگی برقراری توازن قوا در این درگیری نامتقارن می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این رژیم و محور مقاومت از نقطه‌های قوت و ضعف یکدیگر برای ایجاد توازن بهره می‌گیرند.
 
نقاط قوت اسرائیل: 
– برتری فناورانه: سرمایه‌گذاری گسترده در فناوری‌های نظامی و اطلاعاتی، از جمله هواپیماهای بی‌سرنشین پیشرفته، سامانه‌های دفاع موشکی و توانایی‌های رایانه‌ای. 
– برتری اطلاعاتی: جامعه اطلاعاتی توانمند که توان گردآوری اطلاعات از منابع گوناگون را دارد. 
– توانایی نظامی کلاسیک: ارتش منظم و آموزش‌دیده با توان اجرای عملیات‌های پیچیده.
 
نقاط قوت محور مقاومت:
– راهبرد نامتقارن: بهره‌گیری از تاکتیک‌هایی مانند جنگ چریکی، تونل‌ها و موشک‌های کم‌هزینه که رویارویی با آنها برای اسرائیل پرهزینه است. 
– شبکه‌های نامتمرکز: ساختار فرماندهی پراکنده و پخش شده که هدف گیری آن را دشوار می‌کند. 
– پشتیبانی منطقه‌ای: بهره‌گیری از پشتیبانی یکدیگر برای فراهم‌آوری جنگ‌افزارها و منابع.
 
توازن پویا: 
این درگیری، بازی شطرنجی است که در آن هر دو سو در حال سازگاری و دگرگونی هستند. اسرائیل با بهره‌گیری از برتری اطلاعاتی خود، نقطه‌های ضعف محور مقاومت را هدف میگیرد (مانند ترور فرماندهان و نابودی تونل‌ها). در برابر، محور مقاومت با بهره‌گیری از تاکتیک‌های نامتقارن خود، می‌کوشد به نقطه‌های قوت اسرائیل آسیب زند (مانند حمله پهپادی به زیرساخت‌های نظامی).
 
پس این توازن قوا، وضعیتی ایستا نیست، بلکه فرایندی پویا و پیوسته است که در آن هر دو سو در پی شناسایی و بهره‌گیری از نقطه‌های ضعف یکدیگرند. کامیابی در این درگیری به توانایی هر دو سو برای سازگاری با راهبردهای تازه بستگی دارد.
 
5- پیوند اجزای نو و آفرینندگی از راه درهم‌آمیزی اندیشه‌ها
این گزارش واکاوی می‌کند که چگونه آفرینندگی، سنگ بنای راهبرد امنیتی این رژیم است و چگونه این آفرینندگی از درهم‌آمیزی اندیشه‌های گوناگون پدید می‌آید.
 
رویکرد میان‌رشته‌ای: 
آفرینندگی در عملیات‌های این رژیم تنها به فناوری‌های نو محدود نمی‌شود، بلکه به درهم‌آمیزی دانش از رشته‌های گوناگون وابسته است. برای نمونه: 
– روان‌شناسی و عملیات اطلاعاتی:  طراحی عملیات‌های روانی که بر پایه شناخت نقطه‌های ضعف شخصیتی افراد انجام می‌شود. 
–  زیست‌شناسی و امنیت:  بهره‌گیری از اصول زیست‌شناسی (مانند مقاومت به پادزیست) برای طراحی بدافزارهایی که می‌توانند به گونه‌ای پنهان در شبکه گسترش یابند. 
– علم داده و تحلیل اطلاعات:  بهره‌گیری از الگوریتم‌های پیشرفته برای تحلیل حجم انبوهی از داده‌های اطلاعاتی و شناسایی الگوهای پنهان.
 
آفرینندگی در تاکتیک‌ها: 
این آفرینندگی در طراحی تاکتیک‌های نو نیز دیده می‌شود. برای نمونه، طراحی پهپادهای شناسایی بسیار کوچک که می‌توانند به گونه‌ای پنهان به عمق خاک دشمن نفوذ کنند یا بهره‌گیری از ابزارهای جاسوسی در دستگاه‌های الکترونیکی روزمره (مانند پیجرها) نمونه‌هایی از این رویکرد آفریننده هستند.
 
پس آفرینندگی این رژیم برآیند رویکرد سیستمی  است که در آن، اندیشه‌ها از رشته‌های گوناگون به هم پیوند داده می‌شوند تا راه‌حل‌های نوآورانه برای چالش‌های امنیتی پدید آیند. این رویکرد، به اسرائیل توانایی می‌دهد تا همواره گامی از دشمنان خود پیش‌تر باشد.
 
6- تفکیک فرایندهای بنیادین از شگردهای زودگذر 
این گزارش واکاوی می‌کند که چگونه برای درک راهبرد امنیتی این رژیم، باید میان فرایندهای بنیادین (که پایدار و راهبردی هستند) و شگردهای زودگذر (که موقت و تاکتیکی هستند) تمایز قائل شد.
 
فرایندهای بنیادین: 
اینها اصول و رویکردهایی هستند که در گذر زمان استوار مانده‌اند و پایه و اساس عملیات‌های پیچیده را می‌سازند: 
– نفوذ: چه از راه عوامل انسانی و چه از راه ابزارهای رایانه‌ای، نفوذ به سامانه‌های دشمن اصلی ثابت است. 
– جنگ ترکیبی: درهم‌آمیزی عملیات‌های رایانه‌ای، جاسوسی و نظامی به‌صورت هماهنگ. 
– راهبرد پیشدستی: خنثی‌سازی تهدیدها پیش از شکل‌گیری کامل.
 
شگردهای زودگذر: 
اینها ابزارها و تاکتیک‌هایی هستند که در برهه‌ای ویژه و برای هدفی معین به کار می‌روند و پس از آشکار شدن، اثرگذاری خود را از دست می‌دهند. 
– بدافزارهایی مانند استاکس‌نت: این بدافزار با آشکار شدن، دیگر کارایی خود را از دست داد. 
– بهره‌گیری از پیجرهای دستکاری‌شده: این تاکتیک برای ترور فرماندهان حزب‌الله به کار رفت، ولی با افشا شدن، دیگر سودمند نبود.
 
پس کامیابی این رژیم در این است که روش‌های بنیادین خود را با بهره‌گیری از شگردهای زودگذر نو و آفریننده به کار می‌بندد. این کشور همواره در حال توسعه ابزارهای نو (شگردها) برای اجرای اصول استوار (روش‌های بنیادین) خود است.
 
7- ساخت چهارچوب امنیتی هماهنگ 
این گزارش واکاوی می‌کند که چگونه همه اجزای راهبرد امنیتی این رژیم به هم پیوند خورده و چهارچوب اندیشگی هماهنگی را پدید می‌آورند.
 
– اصل یکم: پایان‌ناپذیری تهدیدها
این چهارچوب بر این نگرش استوار است که تهدیدهای امنیتی، واقعیتی همیشگی و پایان‌ناپذیر هستند. این نگرش، سرمایه‌گذاری بی‌وقفه در امنیت و آمادگی دایمی را توجیه می‌کند.
 
– اصل دوم: اولویت‌دهی به هوش اطلاعاتی
این رژیم برتری اطلاعاتی را سنگ بنای امنیت خود می‌داند. این چهارچوب اندیشگی، سرمایه‌گذاری در گردآوری اطلاعات و تحلیل هوش مصنوعی را توجیه می‌کند.
 
– اصل سوم: درهم‌آمیزی هوش اطلاعاتی و عملیاتی
این چهارچوب، شکاف میان اطلاعات و عمل را از میان می‌برد. اطلاعات به سرعت به عملیات دگردیسی می‌یابند و دستاوردهای عملیات نیز به نوبه خود، داده‌های اطلاعاتی تازه‌ای برای تحلیل فراهم می‌کنند.
 
– اصل چهارم: آفرینندگی از راه درهم‌آمیزی اندیشه‌ها 
آفرینندگی، عنصر کلیدی برای چیرگی بر چالش‌های نو است. این چهارچوب، سازمان‌های امنیتی را برمی‌انگیزد تا با درهم‌آمیزی دانش از رشته‌های گوناگون، راه‌حل‌های نوآورانه پدید آورند.
 
پس چهارچوب امنیتی این رژیم، سامانه‌ای پویا است که در آن، همه اجزا به هم پیوند خورده‌اند. این چهارچوب، رویکردی فراگیر و هوشمندانه را برای مدیریت تهدیدهای امنیتی نشان می‌دهد.
 
در این یادداشت، بر آن بودم تا با ارائه «کتاب راهنمایی» از ساختار امنیتی رژیم صهیونیستی و رمزگشایی از راهبردهای آن، زمینه‌ساز تدوین ضدراهبردهایی کارآمد برای محور مقاومت باشم؛ چرا که آگاهی از این نقشه، نه‌تنها امکان اقدام پیش‌دستانه و هوشمندانه را فراهم می‌آورد، بلکه با استواری‌بخشی به بنیان‌های انسانی و ساختاری، توان رویارویی و ارتقای پویای محور مقاومت را در این تقابل راهبردی و پیچیده، به‌گونه‌ای چشمگیر افزایش خواهد داد.
 
 

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *