پورمحمدی 21 تیر 1400 - 3 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

پاسخ به جوانفکر ، در قالب نامه جدیدی به آن جوان 17 ساله خوزستانی کشته شده در اعتراضات.

به سیاق آقای مشایی که دادگاه را قبول نداشت و رو به روی قاضی نمی نشست و از آن رو بر می گرداند و کج می نشست، این حقیر هم هر چند آن شیوه را ناصواب می دانم ولی چون شما را نیز، در همان دایره فکری می شناسم لذا به همان سبک ، جنابعالی را شایسته پاسخگویی نمی دانم و جواب نامه شما را درقالب نامه ای جدیدی به آن جوانان 17 ساله خوزستانی که بخاطر ندانم کاری امثال شماها که “هیجانات سیاسی” را بی رحمانه به جامعه پمپاژ کردید ، جان عزیزش را فدا کرد، می نویسم.
برادر کوچکم ، بگذار اول جوانفکر را به تو معرفی کنم. چون تو در سال 92 که او از سپهر سیاسی کشور حذف شد، فقط  9 سال سن داشتی، جوانفکر مشاور سابق رسانه ای رئیس جمهور بود که از شهرداری تهران به نهاد ریاست جمهوری کوچ کرد ولی تا آن زمان مدرک فوق دیپلم خبرنگاری داشت اما جز همان دسته افرادی طبقه بندی می گردد که در ماموریت های خارج از کشور، مدارج تحصیلی خود را به بالاترین درجه علمی ارتقاء دادند. کشور زیبای اسپانیا، یعنی دومین مقصد گردشگری جهان ، کشوری بود که او برای ماموریت سخت سازمانی اش برگزیده بود!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟.
عزیزدلم: دیشب بجای تو کانال تلگرامی او را هم بررسی کردم. در خصوص همه موضوعات اعم از سیاست خارجی ، سیاست داخلی، مسائل امنیتی، مسائل حقوقی، حوزه نفتی و …. اظهار نظر کرده بود. از تو عذرخواهی میکنم که بدلیل حجم زیاد مطالب آنجا نتوانستم تشخیص بدهم صاحب آن کانال آیا واقعا خود آقای جوانفکر بود یا آقای احمدی نژاد؟
زیرا بسیار بعید می دانستم که فردی در قالب یک مشاور رسانه ای، به تمام مطالب و مسائل محرمانه یک رئیس جمهور دسترسی داشته باشد و آنها را به گونه ای بخاطر سپرده باشد تا بعدها بتواند اینچنین به استناد تک تک آنها به شبهات وارده به رئیس جمهور پاسخ دهد.
من در دولت نهم فکر می کردم جوانفکر عقل منفصل رئیس جمهور باشد ولی حرکات امروز او نشان از آن دارد که ایشان همچنان دوست دارد مورد توجه رسانه ها قرار گیرد  تا رابطه خود را با نسل جدید حفظ نماید. یعنی به حسب ظاهر جسم او پیر شده است ولی میل اش برای دیده شدن توسط جامعه همچنان جوان مانده است.
ولی زمانی که پاسخ او را به یادداشت خودم در فضای مجازی دیدم گفتم شاید او عقل متصل بوده و ما خبر نداشتیم. ولی تا این لحظه که دارم برای تو این نامه را می نویسم هر چه تلاش کردم که از این فکر خلاصی یابم، نتوانستم و همان طوری که گفتم  شاید خود خود او یعنی آقای احمدی نژاد با این همه اطلاعات پشت پرده،  این کانال چهار هزار نفری تلگرامی را اداره می کند نه آقای جوانفکر!
برادرجان من در زمانی که تو زنده بودی یعنی 40 روز پیش، یاداشتی تحت عنوان ” *آقای احمدی نژاد شما در لبه پرتگاه قرار گرفته اید یا نظام؟* ” برای تو و نسل مانند تو نوشتم تا بدانی که در زمانی کودکی ات، که همزمان با دوران سیاسی آنها تقارن پیدا کرده بود، با مدیریت غلط شان چه بر سر تو و ما آوردند. تو در زمان آنها فقط بین 7 تا 9 سال سن داشتی. نوشتم تا مبادا به مانند سرنوشت من که در دولت اول او فریب خورده  و برای پیروزی اش در انتخابات چه تلاش ها که نکرده بودیم، دچار شوی. اما افسوس که دیگر، تو در میان ما نفس نمی کشی.
در آن یادداشت آورده بودم که 618 میلیارد دلار پول فروش نفت که در تمام دوران این سرزمین بی نظیر و شاید تکرار نشدنی بود در دولت هشت ساله او بدست آمد. این رقم بزرگ، یعنی معادل نصف درآمد تمام 110  سالی بود که نفت را از سرزمین ایران استخراج و به کشورهای دیگر می فروختیم. بله این رقم  تنها در دوره ریاست جمهوری ایشان حاصل شد. راجع به بزرگی این اعداد، همان قدر کافی است که بدانید چینی ها توانست تقریبا با نصف این مبلغ یعنی 310 میلیارد دلار در طول 18 سال (بین سال های 1978 تا سال 1996 )معادل 226 میلیون شغل تازه ایجاد نمایند و پایه اقتصادی را در کشورشان پی ریزی نمایند که امروز قادراند 2500 میلیارد دلار به کشور های دیگر دنیا کالا صادر نمایند در حالیکه ما با داشتن 2 برابر این مبلغ و در طول این زمان مشابه فقط توانستیم 6.5 میلیون شغل و تنها 40 میلیارد دلار صادرات سالانه داشته باشیم.
وقتی به “وارادات بی رویه زمان ریاست جمهوری” او نگاه می کنیم و یا به ارقام قاچاق کالا در سال 91 که به رقم وحشتناک 25 میلیارد دلار رسیده بود، می نگریم و در بین آنها اقلام و کالاهای نظیر سنگ پا ، سنگ قبر و غذای گربه و… را می بینیم. چه بسیار بسیار افسوس می خوریم که اگر آن پول ها را در آن دوران طلایی به مثابه چین خرج توسعه کشور کرده بودیم شاید امروز دیگر با وضعیت نابسامان مردم خوزستان ، لرستان و سیستان و بلوچستان که این گونه دل هر ایرانی را بدرد می آورد، روبرو نمی شدیم.
همه می دانیم که تغییرات در وضعیت اقتصادی کشور مثل زلزله ای نیست که یک شبه همه چیز را به کام نابودی بکشاند. ترک های که امروز بر ستون های و سقف این اقتصاد مشاهده می کنیم محصول مدیریت” راه بنداز، جا بنداز ”  رئیس شما هم بوده است که همواره بدون هدف گیری شلیک می کرد و به مدد پول های نفت ، این تیرها به هر کجا که اصابت می کرد دوان دوان به آن سمت رفته و بر گرد آن نقطه مورد اصابت دایره می کشید و به همه مردم اعلام می کرد که تیر من به هدف خورده است، تا آنها برایش سوت و کف بزنند.
به واقع آقای احمدی نژاد و تیم اش در این سرخوردگی عمومی که در جامعه ایجاد شده است نقش به سزایی داشته و دارند و هم اکنون در یک فرار رو به جلو کما فی السابق به دنبال کساتی می گردند تا آنها  را مقصر همه مصیبت ها جلوه دهند این بار دیگر قرعه نه به نام هاشمی ، نه به نام ناطق نه به نام روحانی بلکه به نام “باند فاسد امنیتی” افتاده است. ولی جرائت هم نمی کند مقصود خود را از این باند فاسد امنیتی به صورت شفاف بیان کنند تا طرف مقابل هم بتواند دفاعیات اش را به جامعه عرضه کند تا شما جوان ها قادر باشید از ره آورد این گفت و شنودها درست قضاوت کنید و حقیقت را دریابید تا اینچنین به هیجانات سیاسی گرفتار نشوید. ولی تو تصور کردی که او راست می گوید. ولی ما با روش او بیشتر آشنا بودیم مشابه این قضیه را قبلا به ما فروحته بود. لیست ابر بدهکارانی بانکی را که همیشه ادعا می کرد درجیبش دارد ولی هیچگاه در دوران تصدی اش گوشه ای از آن را به مردم ایران نشان نداد.
بله هنگامی که بی مهابا و بی پروا در نوشته و بیانات خودش از وجود چنین باند فاسد امنیتی سخن بر زبان می رانند و قبل تر هم به آنها نسبت برادران قاچاقچی داده بود بسیار واضح ، مبرهن و قابل پیش بینی بود که چنین شبهاتی ذهن شما جوان ها را اینچنین تخریب کند و این سواالت را در ذهن شما برویاند که اگر احمدی نژاد به واقع درست نمی گوید پس چرا با او هیچ برخوردی صورت نمی گیرد؟ و یا چرا جایگاه او در مجمع تشخیص مصلحت نظام متزلزل نمی شود و یا …..؟
اینجا بود که تو به اشتباه افتادی و تصور کردی که ممکن است سایر ارکان نظام هم ،  یا او را همراهی و یا از او واهمه داشته باشند بنابراین به کف خیابان آمدی تا با خیال پاک خودت به بهانه آب ولی به دلیل دیگری که می خواستی کشورت را که بیش از 230 هزار شهید تقدیم انقلابش کرده است از دست مفسدین نجات بدهی. غافل از این که همین هایی که آنها مفسد امنیتی می خوانند جان من ، تو و ناموس ما را در مقابل صدام، داعش، امریکا و اسرائیل حفظ کرده بودند و در سیل و زلزله زودتر از دولت او و یا دولت های بعدی، خودشان را به ما رسانده بودند. و امروز هم نیستی تا ببینی همان باند امنیتی مورد نظر ایشان، و به تعبیر ما مدافعان امنیت، اجازه ورود اشرار مسلح را به جمع دوستان معترض تو در خوزستان ندادند و برخی از آنها مانند شما، جان شیرین خود را در این دفاع از دست دادند.
برادر کوچک 17 ساله ام که امروز در زیر خروارها خاک مدفون شدی تو را درک می کنم که اسیر هیجانات سیاسی کسانی شدی که امروز در لباس دوست باز هم با شما همدردی می کنند و برای خوزستان و لرستان و …. اشک تمساح می ریزند. ولی در زمانی که نفت خوزستان را می فروختند و مسولیت مستقم و پول کافی هم داشتند به فکر آبادانی سرزمینت آنچنان که شایسته تو بود ، نبودند.
برادر نازنینم چون عمر تو به این دنیا باقی نبود ، که هم نامه من و هم نامه آقای جوانفکر را ببینی و بعد منصفانه در خصوص خوزستانت قضاوت کنی،  گزیده ای از هر دو نامه را برای دوستان هم سن و سالت در زیر آورده ام:
آقای جوانفکر مرا دروغگو خواند که قصد دارم با هدف و انگیزه های سیاسی ، مردم را از دانستن حقیقت منحرف نمایم و در دفاع از رئیس جمهورسابقش این گونه برایم نوشت که اساسا سازمان بازرسی کل کشور هرگز در باره توقف عملیات سد گتوند به رئیس جمهور نامه ننوشت و اگر این فرد(سجادی پناه) در ادعای خود باقی است بهتر است به انتشار نامه مذبور مبادرت ورزد.
می بینیی برادر کوچک بی جانم، آنها چگونه برای من معلم ساده دانشگاه نیز دام پهن می کنند و پاپوش می دوزند وای به حال تو و امثال جوانانی مانند تو.
او مرا تحریک می کند که تصویر نامه محرمانه ای را در رسانه ها منتشر کنم تا به موجب قانون مجازات اسلامی مشمول یک ماه تا سه سال زندان شوم . تو نمی دانی ولی او خوب می داند که تمام گزارشات سازمان بازرسی کل کشور بدون استثنا دارای طبقه بندی محرمانه است و اگر من به آن دسترسی داشتم و منتشر می کردم بلافاصه باید راهی زندان می شدم ولی با علم به مضمون ، محتوی موضوع و عدم دسترسی به آن نامه، سعی کردم سقف یادداشت خودم را نه بر ستون گزارش سازمان بازرسی بلکه بر فرمایشات خود آقای احمدی نژاد استوار نمایم.
هرچند که بیش از ده ها خبرگزاری و پایگاه خبری معتبر در سال 90 خبر موضع گیری سازمان بازرسی کل کشور در خصوص توقف عملیات اجرایی سد گتوند را از زبان رئیس آگاهش که چنین روزهای را پیش بینی می کرد منتشر کرده بود و امروز همه آنها در اینترنت قابل دسترسی است،  ولی من از  آنها صرف نظر کرده و صرفا به سخنان رئیس جمهور استناد می کنم  و آن را در صدر یادداشتم قرار می دهم و سعی می کنم شواهدی برای نقض آن بنویسیم:
آقای احمدی نژاد در سخنرانی سال 90 و در پی گزارش سازمان بازرسی خطاب به اقای پورمحمدی رئیس وقت سازمان بارسی این گونه بیان می کنند که: “یک آدم بیسوادی وارد کارهای تخصصی می شود و به ما نامه رسمی  میزند که شما این سد را در این نقطه نسازید و در جای دیگری احداث کنید. به تو چه ارتباطی دارد؟ اصلا تو میفهمی سد یعنی چه؟ چه کسی به تو این اجازه را داده است که چنین کاری را انجام دهی؟ من که خودم مهندس عمران هستم در این باره اظهار نظر نمیکنم چرا که احداث یک سد مطالعات زمین شناسی و هیدرولوژیکی فراوانی را می طلبد، در انتهای نامه هم تهدید میکنند که اگر این کار را انجام ندهید با شما برخورد میکنیم.”
اما آقای جوانفکر آنقدر در جواب دادن عجله داشت که یکبار صحبت های رئیس اش را در سال 90 در مطبوعات کشور مرور نکرده بود. که خود آقای احمدی نژاد مدعی شده است، سازمان بازرسی ” *نامه رسمی* ” به ایشان زده است. آنوقت ایشان بعنوان مشاور رئیس جمهور تکذیبش می کند!!
همه مدیران نظام که با گزارشات سازمان بازرسی کل کشور آشنایی دارند بخوبی با بند آخر گزارشات سازمان که رئیس جمهور هم بدان اشاره کرده است آشنایی کامل دارند و آن این جمله معروف است” اگر این کار را انجام ندهی با شما برخورد میکنیم”. البته شکل صحیح تر آن این است که مخاطب نامه (یعنی آن مقام اجرایی)موظف است حداکثر ظرف 10 روز عملیات اجرایی را جهت انجام پیشنهادهای مندرج در گزارش بازرسی را شروع و پیشرفت کار را مرتبا” به سازمان گزارش نماید.
آیا با وجود صراحت این اقاریر باز هم می توان تصور کرد که چنین نامه ای از سازمان بازرسی وجود خارجی نداشته باشد و آنوقت رئیس جمهور بر اساس یک نامه موهوم این گونه تند به رئیس یک دستگاه نظارتی مهم کشور حمله کرده باشد. پس اگر برای آقای جوان فکر، فرمایشات رئیس اش مبنی بر اثبات وجود چنین نامه ای حجیت ندارد و دروغ است پس چرا از من می خواهد که تصویر آن نامه را منتشر کنم . او به نیکی می داند که چنین نامه ای وجود دارد، ولی می خواهد که اینجانب در دام حقوقی خود بیاندازد.
اما اگر آقای جوانفکر در یک فرار رو به جلو قصد داشته باشد در نامه آتی خود گفته های آقای احمدی نژاد را که بیش از ده ها خبرگزاری و پایگاه های خبری در سال 90 آن را بازنشر داده اند از اساس منکر شود. این سوال مهم و فربه پیش می آید که در سال 90 که ایشان بعنوان مشاور رئیس جمهور و خود آقای احمدی نژاد بعنوان نفر دوم مملکت که همگی در اوج قدرت تشریف داشتند چرا علیه آن رسانه ها که این کلمات سنگین را به دروغ به رئیس جمهور نسبت داده اند ، موضع گیری نکرده و اقامه دعوا ننموده اند ؟؟؟؟!!!
در هر صورت برای ما روشن نیست که آقای جوانفکر به چه دلیلی به تمام  نامه های محرمانه رئیس جمهور دسترسی داشته است که با چنین اطمینانی وجود چنین نامه محرمانه ای را تکذیب می کند و اگر به واقع اینچنین باشد در آن صورت دیگر نام او یک مشاور ساده رئیس جمهور نخواهد بود بلکه او محرم اسرار بوده و به تناسب این نقش آفرینی گسترده باید پاسخگو مسائل پیش آمده بیشتری ناشی از مدیریت های بحران آفرین آن تیم معروف باشد.
پس نتیجه می گیریم نامه (گزارش) توقف سد گتوند قطعا واقعیت دارد و توسط جامعه خبرنگاری و تشکل های مدنی در اولین نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه ، از سخنگوی و رئیس سازمان بازرسی کل کشور قابل مطالبه است. پس با اثبات وجود چنین نامه ای نتیجه گیری یاداشت این حقیر که در فراز پایانی آن چنین آمده است همچنان صادق است که “حالا آقای احمدی نژاد شما بجای احساس همدردی با مردم خوزستان و تشکیک در نحوه کشته سازی معاندین، بهتر نیست کمی به ”استبداد علمی“ خود در سال 90 بیاندیشید تا بفهمید که چگونه مسبب بوجود آمدن چنین تنش سنگینی برای مردم این منطقه شدید* ؟
البته آقای جوانفکر نکته ظریفی هم در نامه خود پنهان کرده است و آن این است که با ذکر مسئولیت های اینجانب قصد داشته است نویسنده را وابسته به دولت آقای روحانی نشان دهند. و از این طریق تحلیل های او را بی اثر نماید ولی نمی داند که حقیر بدلیل انتقادهای و مشی قانون مدارانه ام مورد بی مهری و سلب مسئولیت ها در همین دولت آقای روحانی قرار گرفته ام.
راستی این را هم به اربابتان تذکر دهید که سن من آنقدر زیاد نیست که مانند دیگران(آقای حداد) از دوران طاغوت برایم پرونده درست کنید!
 نامه بعدی به حاج داود رحمت الله علیه خواهد بود.
و البته این سریال همچنان ادامه خواهد داشت…..
دکتر مجید سجادی پناه – استاد دانشگاه
 
موارد مرتبط :
خوزستان امروز، قضاوت می کند چه کسی بی سواد است؟
آقای احمدی نژاد شما در لبه پرتگاه قرار گرفته اید یا نظام ؟
 

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *