شمارش معکوس به پایان یک دوره مهم
تنها چند ماه تا نیمه آبان باقی مانده؛ زمانی که سند چشمانداز ۱۴۰۴ به عنوان مهمترین نقشه راه توسعه ایران رسماً به پایان میرسد. سندی که قرار بود ایران را در جایگاه نخست منطقه در عرصههای اقتصادی، علمی و فناوری قرار دهد، امروز به خط پایانی رسیده؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از اهداف کلیدی این سند یا محقق نشدهاند یا در نیمه راه متوقف ماندهاند.
در شرایطی که کشورهای همسایه و رقیب نظیر ترکیه، عربستان و امارات با چشماندازهای بلندمدت تا سالهای ۲۰۳۰ و ۲۰۵۰ حرکت خود را در مسیر توسعه ادامه میدهند، ایران با یک پرسش بنیادین مواجه است: بعد از ۱۴۰۴، مسیر آینده کجاست؟
پیامدهای خطرناک فقدان چشمانداز جدید
اگر نظام سیاستگذاری کشور بهسرعت برای تدوین سندی جایگزین اقدام نکند، ایران با بحرانهای چندبعدی و پرهزینه روبهرو خواهد شد:
سردرگمی در سیاستگذاری : نبود نقشه راه، تصمیمات کلان را به تصمیمات مقطعی و پراکنده تبدیل میکند. هر دولت مسیر خود را تعریف میکند و نتیجه آن چیزی جز افزایش پروژههای نیمهتمام و هدررفت منابع نخواهد بود.
اتلاف سرمایههای ملی : بدون سند راهبردی، سرمایهگذاریها—چه در حوزه نفت و انرژی و چه در اقتصاد دیجیتال و حملونقل،به نتیجه نمیرسند و فرصتها به دست رقبای منطقهای میافتند.
تشدید بحرانهای داخلی : رشد اقتصادی ناپایدار، تورم مزمن، افزایش بیکاری و نارضایتی اجتماعی در غیاب یک چشمانداز منسجم تشدید میشود و فاصله میان جامعه و دولت عمیقتر خواهد شد.
افول جایگاه منطقهای و بینالمللی: در شرایطی که همسایگان با جذب سرمایه خارجی و تنوعبخشی به اقتصاد خود جایگاهشان را ارتقا دادهاند، ایران همچنان درگیر وابستگی به نفت و تحریمهای بینالمللی باقی میماند. کاهش حضور در ابتکارهای ژئوپلیتیکی و کریدورهای جهانی، قدرت رقابتی کشور را بهشدت تضعیف خواهد کرد.
ضرورت اقدام فوری: چه باید کرد؟
پایان سند چشمانداز ۱۴۰۴ نه تنها یک هشدار، بلکه فرصتی برای بازنگری اساسی در مسیر توسعه کشور است. برای بهرهگیری از این فرصت باید:
کارگروه ملی آیندهپژوهی با حضور نخبگان علمی، اندیشکدهها، بخش خصوصی و نهادهای سیاستگذار تشکیل شود تا چشمانداز جدید تدوین گردد.
نقد و ارزیابی صادقانه گذشته صورت گیرد و دلایل ناکامی در تحقق اهداف سند ۱۴۰۴ شفاف بررسی شود.
برنامهای واقعگرایانه و منعطف طراحی شود؛ برنامهای که بر شاخصهای کمی و قابل اندازهگیری تکیه داشته باشد و توان انطباق با تحولات فناوری و جهانی را داشته باشد.
اجماع و مشارکت ملی شکل گیرد تا جامعه خود را شریک آینده کشور بداند. استفاده از ظرفیت دانشگاهها، رسانهها و افکار عمومی میتواند پشتیبان چنین فرایندی باشد.
آینده بدون نقشه راه یعنی عقبماندگی
زمان اندک است و تعلل امروز، فردا هزینههای سنگینی بر دوش کشور خواهد گذاشت. توسعه بدون چشمانداز همانند کشتی بیسکان در دریای متلاطم جهانی است؛ نتیجهای جز عقبماندگی تاریخی و انفعال ندارد. اکنون بیش از هر زمان دیگر نیازمند تصمیمی بزرگ، اجماعی ملی و برنامهای آیندهنگر هستیم.
سجادی پناه