روسیه دلایل متعددی برای مخالفت با تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران – که هدف ناکام ایالات متحده و رژیم صهیونیستی بوده – دارد. این دلایل عمدتاً ریشه در ملاحظات امنیتی، ژئوپلیتیکی و منافع بلندمدت این کشور دارند. مسکو بهدرستی نگران بیثباتی در مرزهای جنوبی خود، گسترش نفوذ آمریکا در منطقه، و از دست دادن یک شریک استراتژیک است.
با این حال، رفتار عملی روسیه در قبال جنگ اخیر علیه کشورمان ، بهویژه سکوت و بیعملی آن در چنین لحظات حساسی، پرسشهای جدی در مورد صداقت این نگرانیها و میزان پایبندی مسکو به تعهدات دوجانبه مطرح کرده است.
در سالهای گذشته، ایران و روسیه همکاریهای گستردهای در حوزههای راهبردی، امنیتی و نظامی داشتهاند. اما زمانی که جمهوری اسلامی ایران با یک جنگ تمام عیار از سوی آمریکا و اسرائیل روبهرو شد، انتظار میرفت روسیه بهعنوان یک متحد متعهد، مطابق بند ۴ ماده ۵ معاهده «مشارکت جامع راهبردی» میان دو کشور، نه صرفاً تماشاگر، بلکه کنشگری فعال در حفظ ثبات و امنیت باشد. این انتظار بر پایه توافقات رسمی و مواضع علنی مسکو شکل گرفته بود.
با این وجود، عدم حضور و مداخله مؤثر روسیه در این شرایط بحرانی، با وجود وجود این معاهده رسمی، نه تنها اعتماد متقابل را تضعیف می کند، بلکه این تصور را تقویت می نماید که منافع روسیه در ایران صرفاً ابزاری برای مقابله با غرب است، نه نشاندهنده تعهدی واقعی و پایدار به امنیت و ثبات متحدانش.
ما بهخوبی واقعیتهای ژئوپلیتیکی را درک میکنیم، اما بهعنوان ملتی با حافظه تاریخی فعال، چنین رفتاری را فراموش نخواهیم کرد. ملت ایران، ملتی بخشنده است، اما فراموشکار نیست.
در این دوازده روز سرنوشتساز، روسیه فرصت داشت صداقت خود را در ادعای شراکت راهبردی با اقدام ملموس و عملی نشان دهد. اتحاد، تنها در دوران صلح معنا ندارد؛ بلکه این لحظات بحرانی هستند که وفاداری را به محک میگذارند.سجادی پناه