سجادی پناه 09 مرداد 1404 - 20 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

دیپلماسی بی‌میدان، میوه‌ای جدا از درخت قدرت

رابطه‌ی میان دیپلماسی و میدان را می‌توان با الهام از مثال لطیف و ژرف‌نگرانه‌ی علامه حسن‌زاده آملی (رضوان‌الله‌علیه) درباره‌ی گیلاس و درخت، بهتر و عمیق‌تر فهم کرد.

دیپلماسی را می‌توان همچون میوه‌ای دانست که تا زمانی که از شاخه‌ی میدان تغذیه می‌کند، تازه، مؤثر و سودمند است. در این قیاس، میدان همان درختی است که دیپلماسی از آن نیرو و مشروعیت می‌گیرد. تا زمانی که این پیوند زنده برقرار باشد، حتی عوامل منفی و تهدیدآمیز مانند فشار، تحریم، تهدید نظامی یا بحران‌های بین‌المللی، می‌توانند در خدمت افزایش قدرت چانه‌زنی قرار بگیرند. اما به محض آنکه این اتصال قطع شود، همان عوامل به تهدید واقعی بدل می‌شوند؛ قدرت دیپلماسی فرو می‌ریزد، دستاوردها دود می‌شوند و مذاکره‌گر، به جای بازیگر فعال، به امتیازدهنده‌ی منفعل تبدیل می‌شود.

برجام نمونه‌ی آشکار این قاعده است: زمانی که پشتوانه‌ی میدان قوی بود ـ از عمق نفوذ منطقه‌ای گرفته تا توان هسته‌ای ـ دیپلماسی توانست با تکیه بر این قدرت، امتیازاتی را در مذاکرات کسب کند. مذاکره‌کنندگان بر نقش خود تأکید داشتند و هر کدام “صد سکه”، بایت آن تلاش خود دریافت کردند. اما با بازگشت ترامپ و اشتیاق اولیه‌ی او برای مذاکره، روشن شد که تا زمانی که قدرت میدان باقی است، مذاکره هم خواهان دارد. ولی به‌محض آنکه ترامپ با حملات سیاسی و میدانی، دستاوردهای راهبردی ایران را هدف گرفت و تضعیف کرد، نه‌تنها از ادامه‌ی مذاکره سر باز زد، بلکه با تحقیر، از آن یاد کرد. اگر ادعای برتری مطلق دیپلماسی درست بود، این دستگاه می‌بایست در همین شرایط، راهی برای حفظ دستاوردها و جلوگیری از جنگ پیدا می‌کرد. اما آنچه رخ داد، چیزی جز سرگشتگی و بلاتکلیفی نبود. مردم، و حتی چهره‌هایی چون عراقچی، در رفت‌وآمد میان راهبردهای متناقض، گرفتار سردرگمی شدند.

امروز نیز اگر بخواهیم همان دستاوردها را احیا کنیم، ناچاریم همان مسیر دشوار را از نو طی کنیم و هزینه‌ها را دوباره بپردازیم.

از همین‌رو، تصور برتری مطلق دیپلماسی بر میدان، نگاهی ساده‌انگارانه، سطحی و غیراستراتژیک است. همان‌گونه که میوه‌ای جداشده از درخت، به‌سرعت پژمرده و فاسد می‌شود، دیپلماسی نیز اگر از میدان جدا شود، به‌جای آنکه منافع ملی را تأمین کند، به ابزاری تهی و بی‌ثمر بدل خواهد شد. هنر حکمرانی در این است که میان این دو رکن، توازن و پیوندی زنده و هوشمندانه برقرار سازد؛ نه آنکه یکی را به قیمت حذف دیگری فدای توهمات مقطعی کند.

و این همان حقیقتی است که **علامه حسن‌زاده آملی** (رضوان‌الله‌علیه) با مثالی حکیمانه چنین بیان فرموده‌اند:

> *«وقتی گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است، همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند:
> باد باعث طراوتش می‌شود،
> آب باعث رشدش می‌شود،
> و آفتاب پختگی و کمال می‌بخشد.
> اما به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت،
> آب باعث گندیدگی،
> باد باعث پلاسیدگی،
> و آفتاب باعث پوسیدگی و از بین رفتن طراوتش می‌شود.»*

سجادی پناه

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *