سجادی پناه 09 مرداد 1404 - 18 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

دعوا نکنید؟ مگر می‌شود با لبخند، دردها را درمان کرد؟

در روزگاری که سیاست عرصه‌ی میدان‌داری و نه گل‌گویی است، شنیدن توصیه ای چون «دعوا نکنید» از زبان آقای پزشکیان ، چون نغمه‌ای دلنشین اما ناکوک در گوش جان می‌پیچد. جمله‌ای که در نگاه نخست، سرشار از صلح‌طلبی و تداعی‌کننده‌ی آرامش است؛ اما در ژرفای واقعیت، بیشتر شبیه مُسکّنی‌ست برای زخمی عمیق. ربیعی، دستیار ویژه رئیس‌جمهور، استراتژی دعوا نکردن را مهم‌ترین هدف دولت پزشکیان می‌داند. آیا با سفارش به مدارا، می‌توان ساختارهای متداخل و وظایف مبهم را درمان کرد؟ یا آنکه برای درمان بیماری، باید نسخه‌ای عمیق‌تر و بنیادی‌تر نوشت؟

*روایت دو کنشگر: قلدری از سر غیرت، یا محافظه‌کاری از سر منفعت؟*

در دل صحنه‌ی سیاست، دو تیپ متفاوت پدیدار می‌شوند؛ یکی آن‌که برای پاسداری از منافع مردمش، شمشیر به دست می‌گیرد، نه از برای جنگ، که برای ایستادگی. برای او، دعوا گریزناپذیر است؛ چرا که میدان را رها کردن، یعنی مصالح جمعی را واگذار کردن. و دیگری، محتاط و مصلحت‌جو، که مبادا موجی برخیزد و کشتی آرامِ منافعش را دچار تلاطم کند. او دعوا نمی‌کند، نه از برای صلح، که از برای محافظت از خود.

از این رو، «دعوا نکنید» نه بر قلدری اثر دارد و نه بر محافظه‌کاری. چرا که هر کدام، مسیر خود را پیش‌تر برگزیده‌اند، و این شعار، تنها پژواکی بی‌تأثیر در طنین واقعیات سیاسی است.

ریشه‌ی اختلاف: ابهامِ در هندسه‌ی قدرت

دعوای سیاست‌ورزان ایرانی، غالباً نه از سر خصومت فردی‌ست و نه خصیصه‌ی طبعی تندخو، بلکه برمی‌خیزد از زمین نامرتب ساختار. جایی که حدود و ثغور وظایف، همان‌قدر مبهم است که مرزهای یک سرزمین در مه.

گاه وظایف چنان تودرتو و درهم‌تنیده‌اند که معلوم نیست آغازِ مسئولیت از کیست و پایانش با کدام نهاد است.

گاه، وظایف بین‌بخشی چون یتیمی بی‌سرپرست، میان نهادهای مختلف سرگردان می‌ماند؛ بی‌آنکه نهادی به صراحت، آن را به فرزندی بپذیرد.


و در چنین فضای مه‌آلودی، یا دخالت پیش می‌آید، یا گریز از پاسخگویی. و حاصل کار؟ نزاع‌هایی بی‌پایان، که نه با توصیه، بلکه با تغییر زیرساخت، پایان می‌پذیرد.

*راه نجات: از شعار تا شفافیت ساختاری*

در برابر این وضعیت، راهکار نه پند و اندرز است، نه نصیحت و نه صبوری بی‌سرانجام. آنچه نیاز است، جراحی دقیق ساختارهاست:

باید مرز وظایف شفاف شود، تا کسی پا بر حریم دیگری نگذارد.

باید سازوکار پاسخگویی روشن گردد، تا مسئولیت‌ها نه فراموش شوند و نه پاس‌کاری.

باید چارت‌های مدیریتی بازنویسی شوند، قوانینی کهنه نوسازی گردند، و هم‌افزایی نهادی در قالب آیین‌نامه‌هایی تازه، معنا پیدا کند.


آرامش سیاسی نه از سکوت می‌آید، و نه از پرهیز از «دعوا». بلکه از نظمی نو، ساختاری عادلانه، و تقسیم مسئولیت به شیوه‌ای خردمندانه زاده می‌شود.

بنابراین در جهانی که تضاد، بخشی از واقعیت زندگی سیاسی‌ست، نمی‌توان تنها با تکرار «دعوا نکنید» به امید صلح نشست. باید به قلب ساختارها رفت، تارهای درهم‌تنیده‌ی مسئولیت را گشود، و زمینه‌ی اختلاف را از ریشه زد. تنها آنگاه، آشتی، نه به‌عنوان شعاری اخلاقی، بلکه به‌مثابه ثمره‌ی عقلانیت ساختاری، در فضای سیاسی کشور خواهد رویید.

*صلحِ پایدار، نه در غیاب اختلاف، که در نظمِ هوشمندانه‌ای‌ست که اختلاف را به تفاهم بدل می‌سازد.*

سجادی پناه

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *