سجادی پناه 15 مرداد 1404 - 14 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

حمله به ایران قطعی است، اما زمانش را “غزه” جابجا کرد

 دو هفته پیش هشدار دادم که تل‌آویو در آستانه حمله به ایران است؛ نه از سر اختیار، بلکه از سر اضطرار. اضطراری که از رفتارهای متناقض واشنگتن، بروکسل، مسکو، تل‌آویو و حتی تیم دیپلماسی تهران شکل گرفته بود. اما در معادلات قدرت، همیشه چیزی هست که محاسبه نمی‌شود؛ ضربه‌ای که از میدان می‌آید و همه برنامه‌ها را به هم می‌ریزد. این بار، غزه آن ضربه را زودتر از موعد به صهیونیسم کوبید.
 
نتانیاهو خیال داشت مشت بعدی را به تهران بزند، اما غزه پیش‌دستی کرد. حماس با رد صریح هرگونه مذاکره و انتشار تصاویری از گروگان‌هایی که استخوان‌هایشان، مثل کودکان غزه، از شدت گرسنگی بیرون زده بود، تمام نقشه‌های جنگی تل‌آویو را به آتش کشید. حالا اسرائیل قبل از هر رؤیایی درباره تهران، باید راهی برای زنده بیرون آمدن از تونل‌های خونین غزه پیدا کند.
 
اسرائیل نمی‌تواند دو ماشه را با یک انگشت بکشد. هرکس فکر می‌کند تل‌آویو توان جنگ همزمان در غزه و ایران را دارد، یا ساده‌لوح است یا فریب‌خورده پروپاگاندای صهیونیسم. میدان چیز دیگری می‌گوید؛ حقیقتی تلخ و بی‌رحم: منابع محدود، توان جنگیدن با دشمن دوگانه را ندارد.
 
از نظر نظامی و لجستیکی، تل‌آویو در بن‌بست مطلق گیر افتاده. حمله به ایران و اشغال کامل غزه، هر دو عملیات‌هایی هستند که ارتشی بزرگ، سلاح‌های انبوه و یک پشتیبانی لجستیکی عظیم می‌طلبند. اما اسرائیل نه چنین ارتشی دارد، نه چنین ذخایری. تقسیم نیروها میان دو جبهه متفاوت، یعنی تضعیف قدرت ضربه در هر دو میدان. و در جنگی که تمرکز نداشته باشی، فقط شکست نصیبت می‌شود.
 
از نظر راهبردی هم، تل‌آویو انتخابی ندارد. غزه اولویت را به او تحمیل کرده. خشم داخلی پس از ۷ اکتبر، ماجرای گروگان‌ها و شکست امنیتی، اسرائیل را مجبور کرده که فعلاً تمام انرژی خود را خرج غزه کند. ایران همچنان هدف اصلی صهیونیسم است، اما فعلاً به “تهدیدی ثانویه” در تقویم بحران‌های تل‌آویو تبدیل شده. نه به‌خاطر تغییر نیت، بلکه به‌خاطر فشار اجبار میدان.
 
در عرصه دیپلماسی، رژیم صهیونیستی زیر آوار مشروعیت دفن شده. اگر جنگ به جبهه دوم کشیده شود، موج انزوای جهانی علیه اسرائیل انفجاری خواهد شد. افکار عمومی دنیا دیگر تاب یک اسرائیل بی‌مهار را ندارد. هرگونه اقدام همزمان در غزه و ایران، تل‌آویو را رسماً در جایگاه «جنگ‌افروز شماره یک جهان» می‌نشاند و مشروعیتش را به خاکستر بدل می‌کند.
 
اما آیا تل‌آویو از رؤیای تهران دست برداشته؟ نه. صهیونیسم هیچ‌گاه از هدفش کوتاه نمی‌آید. اما امروز جسارت اجرای آن را ندارد. حمله به ایران، آن‌گونه که نتانیاهو در تریبون‌ها جار می‌زند، در عمل یعنی قمار با موجودیت اسرائیل. قمار با ارتشی که هنوز در کوچه‌های غزه گیر کرده و نمی‌تواند حتی از تونل‌های مقاومت بیرون بیاید.
 
این عملیات یک تصمیم یک‌شبه نیست. حمله به ایران، نیازمند ائتلاف بین‌المللی، قدرت نظامی گسترده و مهم‌تر از همه، جسارتی است که امروز در کابینه تل‌آویو پیدا نمی‌شود. صهیونیسم فعلاً باید راهی برای نفس کشیدن در غزه پیدا کند؛ رؤیای تهران، حالا فعلاً در تونل‌های خان‌یونس زندانی شده.
 
آنچه تغییر کرده، نیت صهیونیسم نیست؛ فقط زمان‌بندی آن عوض شده. غزه تقویم حمله به ایران را عقب انداخت. حمله به ایران دیر و زود دارد، اما حتمی و قطعی است. هرکس خیال می‌کند تل‌آویو از این هدف منصرف شده، یا خواب است یا فریب خورده. نتانیاهو هدفش را عوض نکرده؛ اما فعلاً در باتلاق غزه دست و پا می‌زند و خوب می‌داند که اگر در آن غرق شود، دیگر رؤیای تهران برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست. و این، فرصتی طلایی است برای بازسازی تمام خسارت‌هایی که در جنگ ۱۲ روزه بر پیکره مادر مقاومت وارد شد؛ فرصتی که دیگر به این سادگی‌ها تکرار نمی‌شود.
 
 

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *