سجادی پناه 11 خرداد 1404 - 2 روز پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
تفصیل استراتژی ها

با استمرار این 11 استراتژی‌های آمریکا، توافقی نابرابر اجتناب‌ناپذیر است؛ مگر اینکه طرحی نو دراندازیم؟!

1- بدنام‌سازی سیستماتیک ایران در عرصه جهانی
توضیح : از نخستین روزها، آمریکا ایران را با برچسب‌هایی چون «حامی تروریسم»، «نقض‌کننده حقوق بشر»، «تهدید هسته‌ای» و «غیرمنطقی و افراطی» معرفی کرده است تا چهره‌ای منفی و غیرقابل اعتماد از کشور بسازد.
هدف از این استراتژی: کاهش مشروعیت ایران در افکار عمومی جهانی، ایجاد زمینه مناسب برای تحریم‌ها، فشارهای سیاسی و حتی اقدامات نظامی، و جلوگیری از شکل‌گیری همدلی و حمایت بین‌المللی از ایران.

2- فرسایش استراتژیک
توضیح : ایالات متحده با اجرای یک راهبرد فرسایش استراتژیک، در پی خسته کردن تدریجی حاکمیت و جامعه ایران است. این سیاست، با افزایش فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، به‌طور مستمر نارضایتی عمومی را دامن زده و امید به بهبود شرایط را در افکار عمومی تضعیف می‌کند. نتیجه نهایی این روند، کاهش انسجام داخلی و تضعیف اراده مقاومت است که به نفع سیاست‌های فشار و مهار بلندمدت واشنگتن عمل می‌کند.
هدف اصلی این استراتزی، ایجاد و تعمیق حس درماندگی و یأس در بخش‌هایی از جامعه ایران است؛ حالتی که موجب کاهش امید به تغییر، تضعیف انگیزه‌های اجتماعی و سیاسی و افزایش فاصله میان مردم و حاکمیت می‌شود. این احساس ناامیدی ساختاریافته، ابزار مؤثری برای تضعیف انسجام اجتماعی و کاهش مقاومت مردمی در برابر فشارهای خارجی و داخلی به شمار می‌آید.

3- مهندسی تصویرسازی از ایران در رسانه‌های بین‌المللی
توضیح : رسانه‌های بین‌المللی، تحت هدایت یا هم‌سویی آشکار با سیاست‌های خارجی ایالات متحده، نقش مهمی در مهندسی تصویرسازی منفی از ایران ایفا می‌کنند. این تصویرسازی سیستماتیک، ایران را به عنوان کشوری بحران‌ساز، سرکوبگر، متحجر و غیرقابل اعتماد بازنمایی می‌کند؛ روایتی که نه تنها واقعیت‌های پیچیده و چندبعدی کشور را ساده‌سازی می‌کند، بلکه زمینه‌ساز تحمیل فشارهای سیاسی و اقتصادی گسترده به تهران می‌شود. این پروسه، بخشی از یک جنگ رسانه‌ای هدفمند است که تلاش دارد افکار عمومی جهانی را به نفع منافع غربی جهت‌دهی کند
هدف اصلی این استراتزی ، نگه داشتن ایران در انزوای دیپلماتیک گسترده، پرهزینه‌ جلوه دادن هرگونه مشارکت بین‌المللی با تهران و کاهش چشمگیر نفوذ و تأثیرگذاری ایران در سطح منطقه‌ای است. این سیاست به‌گونه‌ای طراحی شده که بازیگران بین‌المللی را نسبت به تعامل با ایران دلسرد کرده و زمینه را برای تضعیف موقعیت استراتژیک تهران در معادلات ژئوپلیتیکی فراهم آورد.

4- دوگانه‌سازی‌های روانی برای فشار داخلی
توضیح : ایالات متحده با بهره‌گیری از دوگانه‌سازی‌های روانی هدفمند، از طریق ارسال پیام‌های متفاوت و گاه متضاد به مردم و حاکمیت ایران، در تلاش است تا شکاف‌های داخلی را عمیق‌تر کرده و فضای سیاسی-اجتماعی را متشنج سازد. این رویکرد، بخشی از استراتژی فشار روانی واشنگتن است که با ایجاد تردید و تضعیف انسجام ملی، زمینه را برای افزایش نارضایتی‌ها و کاهش ثبات داخلی فراهم می‌آورد
هدف روانی این استراتژی، ایجاد شکاف عمیق و دوقطبی میان مردم و نظام حکومتی است؛ شکافی که فضای اجتماعی و سیاسی را به قطب‌های متضاد تقسیم می‌کند و زمینه را برای فروپاشی نرم و تدریجی ساختارهای قدرت فراهم می‌آورد. این رویکرد، از طریق بهره‌گیری از اختلافات داخلی و تقویت نارضایتی‌ها، تلاش می‌کند انسجام ملی را تضعیف کرده و روند تغییرات بنیادین در ساختار قدرت را تسهیل کند.

5- بازی با دولت ها: تمجید / تهدید / بی‌اعتبارسازی
توضیح : رفتار ایالات متحده در قبال شخصیت‌های کلیدی سیاسی ایران، همواره در نوسانی ظریف میان تهدید، بی‌اعتبارسازی و گاه تمجید تاکتیکی قرار داشته است. این رویکرد دوگانه، به‌ویژه در مقاطع حساس سیاسی، خود را در قالب‌هایی چون دیدارهای دیپلماتیک با برخی مقامات ایرانی (مانند تمایل به ملاقات با رئیس‌جمهور وقت، آقای روحانی)، ارسال پیام‌های آشکار یا پنهان برای مذاکره با جناح‌های خاص یا تلاش برای برجسته‌سازی گزینشی برخی چهره‌ها در رسانه‌های بین‌المللی نمایان کرده است. این الگو، نشان از تلاشی حساب‌شده برای مهندسی تعامل و تأثیرگذاری بر فضای سیاسی ایران از بیرون دارد.
هدف این استراتژی، بی‌ثبات‌سازی اعتماد درونی ساختارهای حکومتی و تضعیف انسجام میان تصمیم‌گیران کلیدی نظام است. با ایجاد شکاف‌ها و تردیدهای هدفمند در میان نخبگان سیاسی، این رویکرد در پی کاهش هماهنگی و انسجام در فرآیندهای تصمیم‌سازی و اجرای سیاست‌هاست، امری که به طور مستقیم می‌تواند کارآمدی و ثبات نظام را به چالش بکشد.

6- طراحی چارچوب ذهنی اولیه
توضیح : پیش از ورود به هرگونه گفت‌وگو یا مذاکره، ایالات متحده معمولاً دست به طراحی چارچوب ذهنی اولیه می‌زند؛ چارچوبی که با هدف جهت‌دهی به افکار عمومی جهانی و حتی ذهن مذاکره‌کنندگان مقابل تدوین می‌شود. در این چارچوب‌سازی شناختی، واژگان و برچسب‌هایی چون “تهدید هسته‌ای”، «رفتار بی‌ثبات‌ساز» و “حمایت از تروریسم” به‌گونه‌ای هدفمند تکرار و تثبیت می‌شوند تا روایت مذاکرات از پیش در فضایی خاص تعریف شود. این تکنیک، بخشی از مهندسی ادراکی ایالات متحده برای تحمیل گفتمان مطلوب خود در فرآیندهای دیپلماتیک است.
هدف اصلی این استراتزی ، شروع هرگونه گفت‌وگو از موضع «اتهام» و قرار دادن طرف ایرانی در موقعیت دفاعی روانی است. این رویکرد باعث می‌شود ایران ابتدا مجبور به «توجیه» رفتارها و مواضع خود شود و سپس وارد فرآیند مذاکره شود، که عملاً تعادل قدرت را به نفع طرف مقابل به هم زده و فضای مذاکرات را تحت سلطه فشار روانی و سیاسی قرار می‌دهد.

7- استفاده هدفمند از بحران‌ها
توضیح : ایالات متحده در بزنگاه‌های حساس و بحران‌خیز ــ نظیر ناآرامی‌های داخلی در ایران یا تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه ــ به‌طور هدفمند اقدام به انتشار پیام‌های مذاکره‌محور می‌کند. این پیام‌ها، بیش از آنکه نشانه‌ای از تمایل واقعی به گفت‌وگو باشند، در واقع بخشی از جنگ ادراکی و بازی روانی واشنگتن برای اعمال فشار مضاعف به طرف مقابل است. انتشار چنین سیگنال‌هایی در لحظات بحرانی، ابزاری برای مدیریت افکار عمومی بین‌المللی و همچنین تأثیرگذاری بر محاسبات راهبردی داخل ایران محسوب می‌شود.
هدف این استراتژی، بهره‌برداری هوشمندانه از موقعیت‌های ضعف طرف مقابل برای کسب امتیازات بیشتر است؛ استفاده از فضای ناپایدار سیاسی و اجتماعی به منظور افزایش فشار روانی و ایجاد اضطراب در فرآیند تصمیم‌گیری طرف مقابل. این روش به‌گونه‌ای طراحی شده که رقبای دیپلماتیک را در موقعیتی قرار دهد که تحت تاثیر نگرانی و سردرگمی، تسلیم خواسته‌های نامتقارن و غیرمنصفانه شوند.

8- بازی با انتظارات
توضیح : یکی از شگردهای تکرارشونده ایالات متحده در فرآیند مذاکرات، بازی حساب‌شده با انتظارات طرف مقابل است. واشنگتن در مراحل ابتدایی، با طرح وعده‌های اغراق‌آمیز یا گشودن افق‌های مثبت، سطح انتظارات ایران را عمداً بالا می‌برد و فضای مذاکرات را با تصور پیشرفت قریب‌الوقوع اشباع می‌کند. اما در ادامه، با عقب‌نشینی ناگهانی، بازنگری در مواضع یا کاستن از امتیازات پیشنهادی، یک شوک روانی و محاسباتی به طرف ایرانی وارد می‌سازد. این تکنیک، بخشی از الگوی فشار نرم و مهندسی روانی در دیپلماسی آمریکاست که هدف آن، برهم‌زدن تمرکز و تغییر توازن روانی در روند گفت‌وگوهاست.
هدف این استراتژی، فشار روانی بر ایران برای ایجاد حس «فرصت‌سوزی» و در نتیجه وادار کردن طرف مقابل به پذیرش شروط ضعیف‌تر و نامطلوب‌تر است. این روش با القای ترس از از دست دادن فرصت‌های محدود و غیرقطعی، تلاش می‌کند تصمیم‌گیرندگان ایرانی را به عقب‌نشینی و پذیرش امتیازات کمتر از حد مطلوب سوق دهد.

9- استفاده از داده‌نمایی هدفمند
توضیح : در عرصه رسانه‌ای و دیپلماتیک، یکی از ابزارهای موثر برای شکل‌دهی افکار عمومی، استفاده هدفمند از داده‌نمایی است؛ یعنی انتشار آمار و اطلاعات گزینشی که با هدف ایجاد و تثبیت تصویری خاص و غالباً منفی از ایران یا وضعیت تحریم‌ها ارائه می‌شوند. این داده‌ها، اغلب به گونه‌ای ارائه می‌شوند که القا کنند ایران در آستانه دستیابی به سلاح هسته‌ای قرار دارد یا تحریم‌ها به شکلی بی‌سابقه اقتصاد کشور را به مرز فروپاشی رسانده‌اند. چنین روایت‌هایی نه تنها واقعیت‌های پیچیده را ساده‌سازی می‌کنند، بلکه با برجسته‌سازی گزینشی داده‌ها، به ‌طور هوشمندانه‌ای بر احساس اضطرار و نگرانی مخاطب می‌افزایند.
هدف این استراتژی، ایجاد هراس و نگرانی در میان کشورهای ثالث نسبت به تعامل و همکاری با ایران است؛ به‌گونه‌ای که مشارکت با ایران پرهزینه و مخاطره‌آمیز به نظر برسد. هم‌زمان، این فشار رسانه‌ای و سیاسی، ایران را در موقعیتی قرار می‌دهد که برای کاهش انزوای خود و رفع تحریم‌ها، نیاز مبرم و اضطراری به توافق و سازش احساس کند

10- عادی‌سازی تهدید
توضیح: ایالات متحده در چارچوب استراتژی خود، به طور هدفمند در حال عادی‌سازی سیاست فشار حداکثری است؛ سیاستی که تلاش می‌کند آن را به‌عنوان “استاندارد جدید تعاملات بین‌المللی” معرفی کند. این روند، فراتر از یک تاکتیک موقتی، به‌عنوان چارچوبی دائمی برای اعمال نفوذ و مهار طرف‌های مقابل به کار گرفته می‌شود و بدین‌وسیله تلاش می‌شود تا پذیرش عمومی و سیاسی این فشارها به صورت طبیعی و عادی در ذهن مخاطبان داخلی و بین‌المللی نهادینه شود.
هدف: در روندی نگران‌کننده، ایران به جای حفظ مقاومت قاطع، به سمت سازگاری تدریجی با فشارهای تحریمی حرکت می‌کند. همزمان، جامعه بین‌المللی نیز به مرور زمان، تحریم‌ها را به عنوان یک «نُرم» پذیرفته و حساسیت خود نسبت به تبعات انسانی و اقتصادی آن را کاهش می‌دهد. این روند موجب فرسایش اراده مقاومت و تضعیف موقعیت سیاسی ایران در صحنه جهانی شده و عملاً زمینه را برای تثبیت فشارهای مستمر و طولانی‌مدت فراهم می‌کند.

11- روایت‌سازی موازی
توضیح: ایالات متحده در بازی رسانه‌ای خود، از روایت‌سازی موازی بهره می‌برد؛ یعنی هم‌زمان دو روایت متضاد و مکمل را منتشر می‌کند که هر یک به گونه‌ای هدفمند در خدمت منافع سیاسی و دیپلماتیک واشنگتن است. از یک سو، پیام‌هایی حاکی از آمادگی برای توافق و دیالوگ ارائه می‌شود و از سوی دیگر، تأکید می‌شود که فشار حداکثری همچنان ادامه دارد مگر اینکه ایران رفتار خود را تغییر دهد. این استراتژی دوگانه، مخاطب داخلی و بین‌المللی را در سردرگمی نگه می‌دارد و فضایی مبهم ایجاد می‌کند که واشنگتن می‌تواند به دلخواه خود بازی را پیش ببرد.
هدف اصلی از این استراتژی، ایجاد سردرگمی و ابهام در ذهن مخاطب جهانی است تا همزمان بتوان روایت دلخواه و منطبق با منافع سیاسی در هر مقطع زمانی را برجسته و تقویت کرد. این روش، ابزار قدرتمندی برای کنترل جریان اطلاعات و جهت‌دهی به ادراک عمومی به نفع بازیگران قدرتمند است، به گونه‌ای که مخاطب در مواجهه با پیام‌های متناقض، در وضعیت بلاتکلیفی قرار می‌گیرد و قدرت تشخیص واقعیت‌ها کاهش می‌یابد.

11- ابهام هدفمند در “خط پایان”
یکی از تاکتیک‌های کلیدی ایالات متحده در مذاکرات، ایجاد ابهام هدفمند در لحظه‌های حساس “خط پایان” است؛ جایی که هر بار ایران به دستیابی به بخشی از توافق نزدیک می‌شود، واشنگتن با مطرح کردن خواسته‌های جدید و تغییر مکرر در تفسیر بندهای پیشین، عملاً مسیر توافق را پیچیده‌تر و دست‌یابی به آن را ناممکن می‌سازد. این سیاست نه تنها روند مذاکرات را طولانی و پرچالش می‌کند، بلکه به‌نوعی ابزار فشار روانی برای کاستن از امید و انگیزه طرف مقابل تبدیل شده است.
هدف نهایی این استراتژی، ایجاد حس بی‌پایانی روند مذاکرات، تقویت بی‌اعتمادی متقابل و افزایش فشار روانی و عصبی مضاعف بر مذاکره‌کنندگان است. با استمرار در تغییر مکرر خواسته‌ها و ابهام‌افکنی، طرف مقابل در دام سردرگمی و نااطمینانی گرفتار می‌شود، که این خود به کاهش انگیزه و تضعیف موضع دیپلماتیک منجر می‌شود. این فشار روانی پیچیده، بخش مهمی از «جنگ اراده‌ها» در عرصه دیپلماسی مدرن به شمار می‌آید.

سجادی پناه – مشاور سابق معاون رئیس جمهور

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *