سجادی پناه 18 آذر 1404 - 5 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0

تبر در دستِ خودی؛ وقتی “تکفیر سیاسی” جای “تفکر انقلابی” را می‌گیرد.

آذرماه ۱۴۰۴ چیزی را دیدیم که دیگر نمی‌شد اسمش را فقط نقد تند گذاشت. این یک خودزنی تمام‌عیار بود؛ از آن نوعی که آدم با چاقوی خودش رگ می‌زند و همزمان داد می‌زند من دارم جراحی می‌کنم!

فکرش را بکنید: سربازی روی برجک قلعه ایستاده، دشمن هنوز چند کیلومتر آن‌طرف‌تر است، ولی او تفنگ را چرخانده و دارد تیر خلاص را به افراد خودی می‌زند. این دیگر نقد نیست؛ صدای موریانه است که شب و روز تنه درخت را می‌جود.

۱. تبر زدن به ریشه‌های کهنسالان

جریان خالص‌سازی جدید انگار با اره‌برقی افتاده دنبال هر چیزی که روزی ستون انقلاب بوده. جامعه روحانیت مبارز و مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی(پوسته خالی!)؟دانشگاه امام صادق(کارخانه تولید کارگزار قدرت! )؟

خب اگر این‌ها پوسته خالی‌اند، پس ما روی چه چیزی ایستاده‌ایم؟
این جوری که پیش برویم، فردا می‌رسیم به جایی که بگوییم خود حضرت امام هم اگر امروز بود، احتمالاً زیادی عمل‌گرا به حساب می‌آمد. ریشه‌ها را که قطع کنیم، شاخه‌های جوان‌تر روی هوا می‌مانند و خشک می‌شوند. به همین سادگی.
۲. دایره خودی که شد اندازه یک سوزن
این دوستان دایره خودی را آن‌قدر تنگ کرده‌اند که فقط خودشان و شاید دو سه نفر دیگر توش جا می‌شوند. بقیه همه یا منحرف‌اند یا سازشکار یا تشنه قدرت یا خطرناک.
هاشمی، خاتمی، ناطق، لاریجانی، روحانی، پزشکیان، قالیباف… لیست سیاه‌شان از لیست سفیدشان بلندتر است.
بدتر از همه، میلیون‌ها آدمی که به پزشکیان رأی دادند را یک جا کودک‌صفت و نادان خطاب می‌کنند. یعنی عملاً به بخش بزرگی از مردم ایران می‌گویند شما عقلتان نمی‌رسد؟ رأی شما باطل است چون با نظر ما جور درنمی‌آید؟
خب با این حساب، فردا انتخابات که شد تکلیف چیست؟ فقط خودشان بروند رأی بدهند و بقیه در خانه بمانند؟!!!

۳. زمین سوخته و هم‌صدا با بیگانه

جالب‌تر اینکه خیلی از حرف‌های این جریان عیناً همان چیزی است که ایران‌اینترنشنال و بی‌بی‌سی و صدای آمریکا دوست دارند بگویند؛ فقط با یک تفاوت: آن‌ها با لهجه لندنی می‌گویند، این‌ها با لهجه انقلابی‌گری ناب. محتوا که یکی است: همه چیز خراب است، همه فاسدند، هیچ امیدی نیست.

فرقش این است که دشمن خارجی این حرف‌ها را می‌زند تا مردم را مأیوس کند، اما این دوستان از داخل همین حرف‌ها را می‌زنند و فکر می‌کنند دارند آگاه سازی می‌کنند. نتیجه؟ همان چیزی که دشمن می‌خواهد: زمین سوخته، سنگر خالی، اردوگاه تکه‌پاره.

بنابراین خالص‌سازی به این شکل نه تنها دشمن را ضعیف نمی‌کند، بلکه خودی را از درون می‌پاشاند. وقتی همه را بیرون کنی، آخرش می‌مانی و یک مشت آرمان خالص که هیچ‌کس جز خودت نمی‌فهمدش. آن وقت دشمن حتی نیاز ندارد حمله کند؛ خودش می‌نشیند و تماشا می‌کند که ما چطور با دست خودمان قلعه را منفجر می‌کنیم.

نویسنده
MAJID SAJADI
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *